روب فریکن- ازدواج در سنین پایین، سالانه میلیون‌ها دختربچه را از معصومیت کودکی محروم و آن‌ها را محکوم به زندگی در فقر، نادانی و بیماری می‌کند. سازمان‌های حقوق بشری یکی از بزرگ‌ترین موانع پیشرفت کودکان را ازدواج زودرس می‌دانند.
ماریا استانتون مدیر سازمان پلان در بریتانیا در مقدمه گزارش خود به نام  Breaking Vows می‌نویسد: «از هفت دختر بچه در کشورهای فقیر یک نفر قبل از پانزده سالگی ازدواج می‌کند، چرا جامعه بین‌المللی در این مورد سکوت می‌کند. ما مصمم هستیم که صدای میلیون‌ها دختربچه را که برخلاف میل خود مجبور به ازدواج هستند، به گوش دنیا برسانیم.»
درجهان بیش از پنجاه میلیون عروس کوچک زندگی می‌کنند. سالانه ده میلیون دختربچه زیر ۱۸ سال ازدواج می‌کنند؛ یعنی در هر سه ثانیه یک نفر. اگر پسربچه‌هایی را هم که مجبور به ازدواج هستند به این رقم اضافه کنیم، این زمان کمتر از سه ثانیه خواهد بود. اغلب داماد‌ها چندسالی بزرگ‌تر از عروس‌ها هستند، اما هم‌چنین میلیون‌ها مرد در سنین بسیار پایین و برخلاف میل خود ازدواج می‌کنند.
۱۵۳۸۲۷۵
 سازمان یونیسف یکی از شیوه‌های رایج سوء‌استفاده جنسی و استثمار دختران را ازدواج در کودکی اعلام کرده است. از مهم‌ترین عواقب زناشویی در کودکی، جدایی از والدین، از دست دادن هم‌بازی‌ها، ترک هم‌سالان و عدم دسترسی به آموزش است. از پیامد‌های دیگر این معضل کار اجباری برده‌وار، بهره‌کشی جنسی و خشونت است.
بارداری زودرس هم یکی از نتایج ازدواج در کودکی است. زندگی هزاران مادر نوجوان در دنیای توسعه نیافته به‌طورخلاصه شامل فقر، بی‌سوادی و فرزندان پرشمار می‌شود. آن‌ها پس از مدتی نیز نیز به ناچار دختران خود را وادار به ازدواج می‌کنند و این چرخه‌ای است که به‌طور پیوسته ادامه دارد.
بسیاری از دختربچه‌ها در بستر زایمان می‌میرند. به این خاطر که هنوز از نظر بدنی کودک هستند و قادر به زایمان نیستند. آن‌ها مادران کوچکی هستند که در روستاهای بدون پزشک، بیمارستان و راه‌های ارتباطی زندگی می‌کنند و حتی دسترسی به یک آمبولانس هم ندارند. نوزادان این مادران اغلب می‌میرند. مادران نوبالغ از بیماری‌های دستگاه ادراری و تناسلی رنج می‌برند. پارگی مثانه، بواسیر و عفونت مزمن مجرای زایمان باعث بیماری آن‌ها می‌شود و تعفن شدید بدنی نیز ایجاد می‌کند. این مسئله دلیل دیگری برای طرد این دختران از طرف خانواده و اهالی روستایی است که در آن زندگی می‌کنند.
ازدواج در سنین پایین به خصوص در نواحی فقرزده رایج است. درصد بالای بی‌سوادی و عدم دسترسی به امکانات پزشکی، جنگ‌های داخلی و انواع دیگر خشونت از عوامل تشدیدکننده این نوع از ازدواج است. فقر یکی از دلایل اصلی برخی از والدین برای این است که دختربچه‌های خود را به زور شوهر دهند؛ آن‌هم با این تصور که زندگی بهتری برای بچه‌‌های‌شان فراهم شود. این اعتقاد که شوهر دادن یک دختربچه او را از حمایت اقتصادی لازم برخوردار و از خشونت رایج و بی‌آبرویی درجامعه نجات خواهد داد، یکی از عوامل مهم ازدواج دختربچه‌ها در جوامع فقرزده است.
سازمان پلان در بریتانیا تمام موارد ازدواج زیر هجده‌سال را مسئله‌ساز و مردود می‌داند. در معاهدات بین‌المللی سنی برای ازدواج تعیین نشده است. حتی درمعاهدات مربوط به حقوق کودک سازمان ملل این مورد در نظر گرفته نشده است. در بسیاری از کشور‌ها و حتی در ملل غربی در صورت موافقت والدین ازدواج در سنین پایین مجاز است.
یک مشکل بزرگ در آفریقا

ازدواج در کودکی به‌خصوص در مناطق ماورای صحرا در آفریقا و شبه‌قاره هند رایج است. درمیان بیست کشور با درصد بالای ازدواج کودکان، نیجریه در صدر جدول قرار دارد. درسال ۲۰۰۵ هفتاد و پنج درصد دختران نوجوان این کشور قبل از سن هجده سالگی ازدواج کرده بودند.

پانزده کشور دیگر این جدول نیز در قاره آفریقا قرار دارند، اما بنگلادش هم با شصت و هشت درصد درردیف سوم و هند با پنجاه درصد ازدواج در کودکی در مرتبه یازدهم است. نکته قابل توجه، تنوع این مسئله در آمریکای لاتین است. دربولیوی، مکزیک و تعدادی دیگر از مناطق این قاره، میزان ازدواج کودکان مابین بیست و پنج تا شصت و نه درصد است. در کشورهای عربی به جز یمن، بیست و چهار درصد و هم چنین در برزیل، کلمبیا، رومانی، اندونزی و دیگر مناطق آسیای جنوب شرقی هم کمتر از بیست و چهار درصد گزارش شده است.
ساپانا مینا، دختر نوجوان هندی که حلقه‌ای طلایی در بینی‌اش دارد، می‌گوید: «می‌ترسیدم که حرفی بزنم اما بالاخره پیش مادرم رفتم و به او گفتم که من حاضر به ازدواج نیستم و می‌خواهم اول درسم را تمام کنم و شغلی پیدا کنم.» او در استان راجستان هند زندگی می‌کند و از زمانی برای ما می‌گوید که مادر و پدرش سرگرم تهیه تدارکات عروسی‌اش بودند. پدربزرگش که هفتاد ساله است، اصرار داشته که ساپانا قبل از مرگ او باید عروس شود.
این دختر نوجوان اما جرئت می‌کند که در مقابل آن‌ها بایستد. مقاومت او در مقابل عروسی اجباری سرانجام باعث مراجعه او به اداره‌های دولتی و طلب کمک می‌شود. ساپانا با یاری آن‌ها ثابت می‌کند که سن ازدواج قانونی در هند هجده سال و نه کمتر است. مددکاران توانستند والدین او را قاتع کنند تا عروسی‌اش را به تعویق بیاندازند. ساپانا می‌خواهد پلیس شود. او می‌گوید ازدواج در کودکی بدبختی بزرگی است. تو نمی‌توانی مدرسه را تمام کنی و همه عمر زن خانه‌دار و وابسته به شوهرخواهی ماند.
حالا او خوشحال است که پدربزرگش هم رام شده است و به نوه دانایش افتخار می‌کند.
منبع: فولکس کرانت، شنبه ۶ آگوست ۲۰۱۱

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *