کلینیکی کردن[1] ناقص‌سازی جنسی زنان آسیب‌های ناشی از آن را کم می‌کند و یا این که به خطرات می‌افزاید؟

برگرفته از کتاب تیغ و سنت

گام به گام تا توقف ناقص سازی جنسی زنان در ایران

این استدلال که بهداشتی و پزشکی کردن ناقص‌سازی جنسی زنان، خطرات و عوارض ناشی از آن را کاهش می‌دهد به هیچ روی قابل پذیرش نیست. از آن جا که همه پژوهش‌های پزشکی و تلاش‌های بالینی برآنند تا دلایل مخرب و آسیب رسان به بدن را کنترل کنند، این رفتار می‌تواند یک عامل مخرب در سلامت اخلاقی و حرفه‌ای در آسیب رسانی به بدن فرد دیگر باشد. در دهه‌های اخیر بحث‌های داغی پیرامون ناقص‌سازی جنسی زنان از لحاظ خطرات بهداشتی آغاز شده است. عواقب سوءبهداشتی برش اندام تناسلی را از دو محور می‌توان بررسی کرد: از یک دیدگاه با تاکید بر جنبه‌های غیر ضروری، اغلب شدید، خطرات پزشکی و بالینی، حقوق سلامت بحث شده در مبارزات ضد “ختنه” و از یک سو نیز تلاش مبارزان برای به حداقل رساندن تاثیرات منفی خطرات بهداشتی با ارائه یا بهبود حمایت‌های پزشکی با این هدف که کلینیکی کردن برش اندام تناسلی مخالف با اهداف ذکر شده می‌باشد. متخصصان به هر طریقی از تبلیغ گرفته تا آموزش‌های پیشگیرانه مانند استفاده از موبر، آنتی بیوتیک‌های استعمالی اختصاصی و یا این که هر گونه عملی در زمینه اندام تناسلی تحت نظارت و کنترل بیمارستان‌ها باشد، در صدد بوده‌اند تا از اثرات زیانبار و خطرات ناشی از بیماری‌های مقاربتی و یا مرتبط با اندام تناسلی بکاهند. جای تعجب است که ارائه چنین خدماتی به زنان با استقبال چندانی روبرو نبوده است (شل- دانکن؛ 2001: 8).

مخالفت با تمام اشکال کلینیکی کردن ناقص‌سازی جنسی زنان در مرکزیت تمام مبارزات بین المللی قرار دارد. در سال 1982 سازمان بهداشت جهانی با صدور بیانیه‌ای برش دستگاه تناسلی را توسط هر کدام از مقام‌های وزارت بهداشت، بیمارستان‌ها و یا هر گونه موسسه بهداشتی و سلامت، غیر اخلاقی اعلام کرد. در سال 1994، فدراسیون بین المللی زنان و زایمان، قطع نامه‌ای را تصویب کرد که خواستار شد تمام پزشکان از انجام ناقص‌سازی جنسی زنان امتناع کنند. بسیاری از سازمان‌ها از جمله کالج امریکایی متخصصین زایمان و پزشکان زنان[2]، سازمان بین المللی صندوق اضطراری کودکان[3] و انجمن پزشکی امریکا[4] به این بیانیه پیوستند (همان).

این مخالفت سرسخت به مداخلات پزشکی بر یک فرض استوار است: کلینیکی کردن ناقص‌سازی جنسی زنان با ریشه کنی با آن مقابله می‌کند. به هر حال این فرضیه بر اساس شواهد تجربی نیست و نیازمند آزمون و خطا شدن است. نیاز به این واقعیت بدون در نظر گرفتن منطق و یا دیدگاه‌های بین المللی برش دستگاه تناسلی زن را تأکید نمی‌کند (همان).

محاسن و مشکلات کلینیکی کردن برش دستگاه تناسلی زمانی مشخص می‌شود که با با برنامه‌های دیگری که برای بهبود سلامت انسان اتخاذ می‌شود مقایسه شود. «کاهش آسیب» پارادایم جدیدی است که بیش از دو دهه است که در زمینه سلامت عمومی ظهور کرده است. این رویکرد به دنبال به حداقل رساندن خطرات سلامت با جایگزین کردن انواع رفتارها از طریق تشویق است (همان: 9).

به عنوان کاهش آسیب‌ها، کلینیکی کردن این پتانسیل را دارد که سلامت زنان تحت “ختنه” را از دو راه بهبود بخشد: (1) کاهش خطر‌های ناشی از عوارض پزشکی با بهبود شرایط بهداشتی، (2) کاش مقدار برش و کاهش عوارض. اگر فرم‌های کمتر افراطی برش به عنوان یک استراتژی کاهش آسیب پیشنهاد شود، می‌تواند خطرات ناشی از عوارض را به حداقل برساند (همان).

در دهه‌های 1970 و 1980 ابتدا در کشورهای سودان و سومالی تلاش برای آموزش به ختان‌ها در استفاده از یک تیغ استریل برای هر فرد و استفاده از داروی بی‌حسی شروع شد و در عین حال آن‌ها را به انجام انواع خفیف‌تر “ختنه” تشویق کردند. برای اولین بار در سومالی سوزن زنی سمبلیک در کلینیک‌ها توسط ماما‌های حرفه‌ای آغاز شد و جایگزین اشکال افراطی برش گردید. در سال 1991 سازمان ملل متحد از وجود یک درمانگاه در جیبوتی[5] که توسط اتحادیه ملی زنان جیبوتی[6] گشایش یافته بود، خبر داد. در این درمانگاه شکل خفیف‌تر “ختنه” (چیزی کمتر از نوع 3 ناقص‌سازی جنسی زنان) با استفاده از داروی بی‌حسی توسط ختان‌های محلی و سنتی انجام می‌گیرد. همزمان با این خدمات، درمانگاه اطلاعاتی در باره “ختنه” و سایر شیوه‌های سنتی انتشار می‌دهد. در بعضی موارد نیز کارمندان پزشکی غربی جایگزین ختان‌های بومی می‌شوند. در بعضی مناطق شهری مالی و نیجریه نیز انجام ناقص‌سازی جنسی زنان برای پرستاران یک امر عادی و روزانه است. در غرب کنیا نیز که وزارت بهداشت انجام این عمل را برای تمام شاغلین در بیمارستان‌های کل کشور ممنوع کرده است (و افراد خاطی را ممنوع الکار می‌کند) باز بعضی از پرستاران در تعطیلات کریسمس این عمل را در خانه انجام می‌دهند. طبق گزارش‌ها، سرویس‌هایی که آن‌ها ارائه می‌دهند، استفاده از ابزارها و وسائل استریل، استفاده از داروهای بی‌حسی موضعی که درد را کاهش دهد و زیبا کردن کلیتوریس و اجازه برای برش‌های عمیق‌تر کنترل شده، می‌باشد. در سال 1994 وزارت بهداشت مصر برای پزشکان در بیمارستان‌ها مجوز “ختنه” صادر کرد. اما در سال 1995 با انتقاد مدافعان حقوق زنان و همچنین مدافعان بهداشت این اجازه نامه لغو شد و پزشکان از انجام این عمل منع شدند. پس از مرگ دختر 11 ساله‌ای بر اثر “ختنه” منع این عمل برای تمام درمانگاه‌های خصوصی و دولتی ابلاغ شد. در نتیجه انجام این عمل به مکان‌های زیر زمینی و توسط ماماهای بدون مجوز و یا آرایشگران کشیده شد. مرگ و میر مرتبط با “ختنه” روز به روز افزایش پیدا می‌کرد و مدافعان این عمل منع افراد متخصص و پزشکان در انجام برش تناسلی زنان توسط وزارت بهداشت را علت این مرگ و میرها می‌دانستند (همان: 10).

از سال 1880 تا 1950 ظاهرا برش به جلوگیری از سردی، هیستری، افسردگی، صرع، جنون سرقت و مالیخولیا در زنان منجر می‌شد. همچنین “ختنه” در درمان استشها، مساحقه (هم جنس بازی خانم‌ها)، حشری بودن زن‌ها (تمایل بیش از اندازه به داشتن رابطه جنسی) و جلوگیری از هر گونه رفتار غیر طبیعی جنسی استفاده می‌شد. در سال 1910، دو فورست ویلارد[7]، در کتاب خود به نام جراحی کودکان، ادعا کرد که تحریک کلیتوریس می‌تواند باعث جلق زدن در دختر و زنان برای فرو نشاندن ناراحتیشان شود. وی معتقد بود که بنابراین برای کاهش این ناراحتی‌ها کلیتوریس باید از بین برود. در سال 1948 دختر 5 ساله‌ای در ایالت متحده آمریکا برای درمان استشها تحت عمل “ختنه” (برش کلیتوریس) قرار گرفت. در اواخر قرن 19 و به طور گسترده در دهه 1970، “ختنه” در این کشور برای کمک به زنانی که فاقد ارگاسم در رابطه جنسی با همسر خود بودند، مورد استفاده قرار گرفت. پزشکان بر این باور بودند که 10 درصد زنان با “ختنه” تسکین یافتند. در دهه 1970، 3000 زن زیر پوشش بیمه صلیب آبی “ختنه” شدند (شوبرت؛ 2007: 13).

وزارت بهداشت، رفاه و فرهنگ هلند طرحی را که در آن پزشکان عمل “ختنه” را با استفاده از ابزارهای استریل و داروهای بی‌حسی برای سوزن زنی به کلیتوریس انجام دهند، پیشنهاد کرد. اما این پیشنهاد با اعتراضاتی روبرو شد و دولت هلند نیز آن را نپذیرفت. در سال 1996 بیمارستان‌های ایالت متحده تصمیم گرفتند که “ختنه” سمبولیک را برای اعضای جامعه سومالی که قصد داشتند عمل چفت کردن را روی دخترانشان انجام دهند، به عنوان ارائه خدمات به این افراد بپذیرند. که در آن با استفاده از داروی بی‌حسی تنها سوزنی در کلیتوریس می‌کردند تا کمی خون بیاید اما این پروژه توسط فعالان مبارزه با “ختنه” مسدود شد. این موضع محکم بدون در نظر گرفتن این مسأله که پزشکی کردن این عمل می‌تواند ایمنی را بهبود دهد و یا می‌تواند تلاشی برای از بین بردن اشکال گوناگون این عمل باشد، گرفته شد. توجه به پزشکی کردن انواع ناقص‌سازی جنسی زنان در مطالعات و پژوهش‌ها بسیار اندک صورت گرفته است. در پژوهشی که در شمال کنیا توسط شل-دنکن[8] و همکاران در سال 2000 انجام شده است نشان می‌دهد که انجام ناقص‌سازی جنسی زنان توسط ختان‌های سنتی با استفاده از تیغ استریل، تزریق آمپول ضد کزاز و مصرف آنتی بیوتیک، 70 درصد عوارض ناشی از این عمل را کاهش داده است و خاطر نشان می‌کند که مداخلات هر چند اندک پزشکی در این امر تا چه میزان می‌تواند از خطرات آن بکاهد. انجام برش در اندام تناسلی زنان توسط کادر بیمارستانی از دیدگاه اخلاقی خلاف اصول است زیرا که از بین بردن و یا آسیب به یک اندام کارآمد و کاربردی به هر قیمتی جز این که حامل بیماری‌ای برای بدن باشد ممنوع است. بعضی بر این عقیده‌اند که باید به شدت با انجام تمامی اشکال مختلف برش اندام تناسلی زنان در بیمارستان‌ها مبارزه کرد و بر این عقیده هستند که رفتارهای بشری قابل تغییر است. اما از یک بعد دیگر بعضی از موافقان به کلینیکی شدن این جراحی باور دارند که عواملی چون تولید مثل، جنسیت، قدرت، هویت مذهبی و برای رسیدن به شرایط آرمانی ازدواج، انجام این امر تاثیر دارد و تلاش برای تغییر رفتار را باید به حساب تغییر معانی وسیع‌تر اجتماعی گذاشت و ممکن است دهه‌ها به طول انجامد (شل- دانکن؛ 2001: 7).

با وجود تمام مخالفت‌های بین المللی، منطقه‌ای و سیاسی از جانب سازمان‌های پزشکی متعدد اما هنوز در آفریقا کلینیکی کردن ناقص‌سازی جنسی زنان به شدت دنبال می‌شود. مطالعات نشان داده‌اند که هرگاه جوامع تصمیم به رها کردن انجام ناقص‌سازی جنسی زنان گرفته‌اند، این عمل به سرعت انجام گرفته است. با این حال ریشه کنی این خرافه نیازمند تغییر در عقاید و باورها و رسیدن به اجماع است که ممکن است سال‌ها به طول انجامد (همان؛ 11).

با وجود حضور مخالفان و موافقانی در زمینه کلینیکی کردن ناقص‌سازی جنسی زنان چند پرسش باقی می‌ماند: آیا ریشه کنی هر نوع از ناقص‌سازی جنسی زنان بهترین دست آورد در کاهش آسیب‌ها ست؟ آیا کلینیکی کردن این عمل باعث تغییر آهسته نگرش‌ها و رفتارها می‌شود؟ آیا کلینیکی کردن ناقص‌سازی جنسی زنان با هدف کاهش آسیب‌ها، مشوقی برای انجام و تداوم عمل نخواهد بود؟

[1]. medicalization

[2]. the American College of Obstetricians and Gynecologists

[3]. the United Nations International Children’s Emergency Fund

[4]. the American Medical Association

[5]. Djibouti

[6]. L’Union Nationale des Femmes de Djibouti

[7]. De forest willard

[8]. Shell-Duncan


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *