مرداد ۷, ۱۳۹۵ | افریقا, ایران, بایگانی, مقالات
رایحه مظفریان
شکی وجود ندارد که ناقص سازی جنسی زنان رسمی آفریقاییست و اگر امروز در همهی نقاط جهان اثری از این سنت دیده میشود به دلیل مهاجرت فرهنگ یا گروهی از مردمان آفریقایی به مناطق مختلف است. این رسم در ایران هم در مناطقی رواج دارد که برای کسب اطلاعات بیشتر می توان به سایت کمپین “گام به گام تا توقف ناقص سازی جنسی زنان در ایران” رجوع کرد. در مقاله ای با عنوان “ریشههای تاریخی ناقص سازی جنسی زنان” با تکیه بر اسطورهها و داستانهایی که ریشه در فرهنگ آفریقا دارد، به این موضوع اشاره شده است که این سنت از آفریقا شیوع پیدا کرده است(۱). در مقالهی دیگری با عنوان “ختنهی دختران در میان اهل تشیع پاکستان و هند” نیز آمده است که: “این گونه به نظر میرسد که این رسم با موج مهاجرت از سوی آفریقا به جنوب هند و پاکستان رواج پیدا کرده است. برخی از پژوهشگران نیز معتقدند که همراه با مهاجرت، بردهها در قرن ۱۹ و ۲۰ به این منطقه آورده شده است. رهبران دینی بهرهای (شاخهای از تشیع) این عمل را یک فریضهی دینی میدانند(۲)”. با استناد به مطالب فوق میتوان این احتمال را قائل شد که شیوع این سنت در جنوب ایران هم میتواند به دلیل مهاجرت اجباری آفریقاییها به این منطقه آغاز شده باشد. بنابراین مطلب پیش رو برای شناخت علل و چرایی مهاجرت آفریقاییها به ایران ترجمه شده است.
بهناز میرزایی، محقق ایرانی- کانادایی، بیست سال است که در زمینهی مهاجرین آفریقایی به ایران و کشف بخشی از تاریخ مهاجرت به ایران پژوهش و مطالعه میکند؛ موضوعی که تا اواخر دههی ۹۰ و شروع پژوهشهای میرزایی کمتر به آن پرداخته شده بود و هنوز هم برای بسیاری ناشناخته است. میرزایی مدرک کارشناسی ارشد تاریخ ایران و اسلام را از دانشگاه آزاد اسلامی تهران اخذ کرد و در سال ۱۹۹۷ به کانادا مهاجرت نمود. هنگامی که یک سال بعد تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه یورک تورنتو آغاز نمود، ملاقات او با پروفسور تاریخ، پل لاوجوی او را در مسیر کشف نقطهای تاریک در تاریخ ایران سوق داد که میرزایی گفته است:”در تمام طول زندگیام در ایران، هرگز از برده داری مطلبی نشنیده بودم”. او اکنون استادیار تاریخ خاورمیانه در دانشگاه براک کاناداست.
کشف برده داری در ایران
میرزایی: “من هرگز در مورد برده داری در ایران اطلاعاتی نداشتم چرا که این موضوعی نبود که مردم زیاد در موردش صحبت کنند یا از آن اطلاعاتی داشته باشند”. پس از آن که میرزایی با اساتید معتبری در ایران در این زمینه شروع به مشورت و نظر خواهی کرد متوجه شد که تاریخ برده داری آفریقایی در ایران وجود دارد و اسناد بایگانی شده هم این موضوع را اثبات میکند.
میرزایی: “برده داری در تاریخ ایران یکپارچه نیست… از نظر دانش عمومی و حتی دیدگاه دانشگاهیان، برده داری در ایران بسیار بسیار محدود بوده یا اصلاً وجود نداشته است و هیچ مقاله یا کتابی در این زمینه نوشته نشده بود(۳). این موضوعی جدید بود.

تاریخ تجارت بین ایران مدرن آن روزها و کشورهای آفریقایی به صدها سال قبل مربوط میشود. اما برده داری در ایران به دو دورهی اصلی سلسلهی قاجار (۱۷۹۵-۱۹۲۵) و اوایل پهلوی اول (۱۹۲۵ به بعد) تقسیم میشود (به احتمال زیاد منظور نویسنده تاریخ برده داری مستند آفریقایی بوده است)”.
میرزایی که تحقیقات گستردهای بر روی دورهی نوین برده داری در ایران انجام داده است، توضیح میدهد که معامله گران عرب خلیج فارس که تحت سلطهی شاه عمان بودند، از بخشهای شمالی و شمال شرقی آفریقا مانند تانزانیا (زنگبار)، کنیا، اتیوپی و سومالی بردهها را به ایران میآوردند. (باید در نظر داشت که رسم ناقص سازی جنسی زنان در میان این کشورها رواج دارد و بالاترین آمار را به خود اختصاص داده است. سومالی با ۹۸ درصد، اتیوپی با ۷۴ درصد، کنیا با ۲۷ درصد در لیست کشورهای ختنه کنندهی یونیسف جای دارند).
در ادبیات کهن اسلامی، اتیوپی، الحبشیه ارجاع داده شده است. “بسیاری از بردهها هنگام ورود به ایران نام خانوادگی حبشی را برای خود برگزیدند تا اشارهای باشد به اتیوپی تبار بودنشان. به همین ترتیب برده های زنگباری هم ممکن است همین نام را برای خود انتخاب کرده باشند”.
میرزایی اضافه میکند که تا حد زیادی در ساحل جنوبی ایران، بردهها عمدتاً به ماهیگیری و کشاورزی، پیشخدمت و پرستار خانگی و یا حتی سربازی در ارتش اشتغال داشتند.
آفریقاییها تنها کسانی نبودند که به عنوان برده در ایران به کار گرفته شده بودند. “در ایران برده داری براساس نژاد نبوده و تنها تمرکز بر کشورهای آفریقایی هم نبوده است. چرکسیها(۴)و گرجیها نیز در دستهی بردهها قرار میگیرند. بسیاری از بردههایی که در فقر شدید قرار داشتند، در کنار دهقانان ایرانی کار میکردند.
“لغو برده داری در سال ۱۸۲۸ با پایان معاملات با گرجیها و چرکسیها آغاز شد و عملی شدن این ممنوعیت حدود یک قرن بعد به اوج خود رسید”
مقابله با یک تابو
لاوجوی توضیح داد که ایدهی پژوهشی در زمینهی بررسی برده داری آفریقایی در ایران و شرق میانه توسط ان.اچ.پی(The Nigerian Hinterland Project) متولد شد و هزینهی آن نیز توسط دولت کانادا تامین خواهد شد چرا که دولت مذکور بر جابجایی مردمان نیجریه و کشورهای همسایه از طریق برده داری متمرکز شده است.

SADEGHSA2-10
ان.اچ.پی براساس ابتکار عمل یونسکو (UNESCO’s Slave Route) برای فهم بیشتر علل و تاثیر جهانی برده داری در سال ۱۹۹۴ شروع به فعالیت کرد.
به اعتقاد لاوجوی زمانی که میرزایی شروع به انجام مطالعاتش کرد، اطلاعات جامعهی عرب و مسلمان در مورد برده داری بسیار کم بود. مطالعات در مورد آفریقا و آوارگان این منطقه همچنان در دانشگاه یورک از طریق موسسهی هریت تایمن (the Harriet Tubman Institute) دنبال میشود.
لاوجوی اضافه میکند که: “بیشتر مردم از این موضوع اطلاع ندارند که در کشورهای اسلامی، برده داری مرسوم بوده است و یا این تصور را دارند که شیوه برده داری با آنچه که در آمریکا اتفاق میافتاد، بسیار متفاوت بود. یا این موضوع آنچنان با تابو گره خورده است که هیچ کس در مورد آن صحبت نمیکند. تحقیق در زمینهی تاریخ برده داری در جهان بسیار مهم است زیرا که در زمان حاضر قابلیت پرورش درک بیشتر وجود دارد. مردم تمایلی ندارند در مورد وقایع بد گذشته صحبت کنند. از بسیاری جهات هم قابل درک است. اما تا زمانی که نژادپرستی همچنان ادامه دارد ما باید با شرایط آن روبهرو شویم و آن را متوقف کنیم و تنها راه متوقف کردن این است که گذشته را نادیده نگیریم اما بدانیم چرا در گذشته اتفاق میافتاده و بنابراین هیچ دلیلی برای ادامهی کلیشهها و اسطورهها وجود ندارد. ما باید بر بیان حقیقت اصرار بورزیم، حتی اگر بعضی اوقات حقیقت خوشایند نباشد. بهناز بخشی از حقیقت و شجاعت است”.
تاریخ ناشناخته
میرزایی تخمین میزند که امروزه میتوان برای حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت ساکنین جنوب ایران عقبهای آفریقایی تبار در نظر گرفت و هر چه به سمت شمال برویم این درصد کاهش مییابد. بیشتر اعضای جامعهی آفریقایی- ایرانی اطلاعی از ریشههای خانوادگی خود ندارند. میرزایی: “آنها هیچ آگاهی از گذشته ندارند، تاریخ از دست رفته است. آفریقایی-ایرانیان اغلب به عنوان سیه چردگان جنوبی شناخته میشوند و بسیاری از ایرانیان بر این باور هستند که تیرگی پوست این افراد در نتیجهی گرمای آزار دهندهی سواحل جنوبی است. مردم این موضوع را به شرایط آب و هوایی مرتبط میدانند و فکر میکنند که تیرگی پوست به دلیل گرمای بسیار بسیار شدید بخش جنوبی ایران است”.
جان تبیتی ویلیس، استاد تاریخ آفریقای کالج کارلتون در آمریکا معتقد است که تاریخ جوامع آفریقایی در دیگر کشورهای خلیج فارس نیز همچنان ناشناخته مانده است.
صیاد سیاه مروارید
زمانی که ویلیس در موزهی دبی عکسی از یک صیاد سیاه پوست مروارید دید به موضوع جدیدی کشیده شد، او به خبرنگار میدل ایست آی گفت: “من وحشت زده شدم؛ به اطرافم در موزه نگاهی انداختم، چیزی که معرف مردم سیاه باشد وجود نداشت”.

پس از تحقیق در این زمینه، او کشف کرد که کارگران آفریقایی تبار به عنوان برده برای صید مروارید و پاسخ به نیازهای آن دورهی جهان به منطقهی خلیج آورده شده بودند. او گفت: “بسیاری از اسناد ماموریتهای عوامل انگلستان در مسقط، شارجه و بحرین نشان میدهد که بسیاری از مردم برای انجام این کار در اوایل قرن ۲۰ به بردگی گرفته شده بودند. در تعدادی از این کشورهای خاورمیانه و حوزههای خلیج فارس، داشتن پیشینهی بردگی ننگیست که به دلیل آن مردم ترجیح میدهند این پیشینه را مخفی کنند”.
ویلیس اظهار میدارد که به عنوان یک خارجی وظیفه ندارد که بر جوامع ساکن در خلیج فشار بیاورد تا با تاریخ برده داری روبرو شوند.
ایرانی-آفریقایی تبارهای امروزی
میرزایی ادامه میدهد که آفریقایی- ایرانی تبارها خود را ایرانی میدانند و از پرسش دربارهی ریشههای آفریقاییشان ناراحت میشوند. “من قبلاً از آنها پرسیدهام، دربارهی خودتان چه فکر میکنید؟ و آنها پاسخ می دهند که ما ایرانی هستیم. اگر هر سوال مرتبط با ریشههای افریقاییشان پرسیده شود، آن را به عنوان یک توهین قلمداد میکنند و آن را به این معنی میگیرند که پرسشگر اصرار دارد آن ها را ایرانی نداند”.
در فیلمی که میرزایی تولید کرده است، زندگی آفریقایی- ایرانی تبارها، مرد آفریقایی-ایرانی به نام محمد دورزاده میگوید که خانوادهی او از زمان پدربزرگاش در همین خاک زندگی کردهاند. وقتی از او دربارهی ریشه اجدادش پرسیده میشود، او پاسخ میدهد که: “آنها اینجا بودند”. بازتاب یک عدم آگاهی! این مرد خود را فراتر از تعلق به جامعهی نوکر و غلام میداند و بر این باور است که غلامها، برده بودند اما خانوادههایی مانند دورزاده، آزاد هستند.
عدم آشنایی ایرانیان سایر مناطق با آفریقایی- ایرانی تبارها موجب میشود که این سوال را ایجاد کند که این افراد از کجا آمدهاند و یا آنها را بیگانه تلقی میکنند. در حالی که غیر معمول است اما میرزایی تعدادی از ازدواجهای آفریقایی- ایرانی تبارها را با ایرانیها مستند سازی کرده است. بیتا بقولیزاده دانشجوی دکترای دانشگاه پنسیلوانیا مینویسد: “براساس مکانی که آفریقایی- ایرانی تبارها اسکان داده شدهاند، درجات موفقیت آنها متفاوت است. به عنوان مثال آفریقایی- ایرانی تبارهای استان سیستان و بلوچستان از بقیهی جوامع جدا شدند و نطام کاستی سفت و سختی را تداوم دادند که کمتر فرصت تحرک اجتماعی ارائه میشد”.

در همین حال میرزایی گفت: “آفریقا- ایرانی تبارها، به طور گستردهای در مناطقی که زندگی میکنند پراکنده شدهاند. به عنوان مثال، این جوامع در استان سیستان و بلوچستان به زبان محلی (بلوچی) صحبت میکنند، در حالی که آفریقایی- ایرانی تبارهای هرمزگان، به بندری صحبت میکنند.
جامعهی آفریقایی تبارهای ایرانی امروز، آمیزهای از سنت آفریقایی با فرهنگ ایرانی هستند. از این جمله میتوان مراسم جن گیری معروف به زار را نام برد که بر پایهی اعتقاد به پاک کردن بدن از ارواح شیطانی شکل گرفته است. این رسم همچنان در اتیوپی و تانزانیا انجام میشود.
“برای من این مهم نبود که به آنها بگویم شما ایرانی نیستید یا خارجی هستید، که آنها یکپارچه شدهاند و ایرانی هستند. آنچه که اهمیت دارد این است که آنها چگونه ایرانی شدند و وجه دیگری از ایران را نشان دهیم چرا که قومها در ایران بسیار متنوع هستند. آنها فرهنگ و هویت خاص خود را دارند”.
* این مطلب، ترجمهای ست از نوشتهی خانم جیلیان دمورس (با عنوان: ‘We are Iranians’: Rediscovering the history of African slavery in Iran) که در تاریخ ۹ می ۲۰۱۶ در وبسایت میدل ایست آی منتشر شده است.
توضیحات مترجم:
۱- برای اطلاعات بیشتر ر.ک: مظفریان، رایحه: ریشههای تاریخی ناقصسازی جنسی زنان، وبسایت توانا
۲- برای اطلاعات بیشتر ر.ک: مظفریان، رایحه و حنایی، سمیرا: ختنهی دختران در میان اهل تشیع پاکستان و هند، وبسایت گام به گام تا توقف ناقص سازی جنسی زنان در ایران، ۱۱ ژانویه ۲۰۱۱
۳- البته اخیراً کتابی به نام “غلامان خاصه” توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است که به طور کلی به برده داری در دوران صفوی اشاره دارد. همچنین در کتاب شاهدبازی در ادبیات فارسی به چند داستان از علاقه شاهان به غلامان اشاره دارد.
۴- چـِرکِس نام قومی قفقازی همریشه با گرجیهاست که در جمهوری آدیغه روسیه و ترکیه ساکن هستند. چرکسها به زبان چرکسی از گروه زبانهای قفقازی شمال غربی سخن میگویند و بیشتر آنها مسلمان سنیمذهب و پیرو مکتب حنفی هستند.
بهمن ۳۰, ۱۳۹۴ | ایران, بایگانی, مقالات
ناقصسازی جنسی زنان در فقه و حقوق ایران
موسی برزین خلیفهلو، پژوهشگر حقوقی
ناقصسازی جنسی زنان یا ختنه زنان پدیدهای است که ریشههای تاریخی دارد. رواج این پدیده در برخی از مناطق ناشی از باورهای سنتی و آداب و رسوم و یا اعتقادات مذهبی است. دلیل هرچه باشد، پزشکان معتقدند انواع ناقصسازی جنسی زنان زیانهای جبرانناپذیری را به همراه دارد.
در بیانیه مشترکی که سازمان بهداشت جهانی، یونیسف، یونسکو، کمسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای وابسته به سازمان ملل علیه ناقصسازی زنان منتشر نمودهاند صریحا عنوان شدهاست که هیچ سود پزشکی برای ختنه زنان شناخته نشده است و در عوض مشخص شده است که این عمل برای زنان از بسیاری جهات مضر و خطرناک است.
سازمان بهداشت جهانی برآورد کرده است که سالیانه بیش از سه میلیون زن و دختر در ۲۸ کشور جهان برخی از آفریقا، برخی از کشورهای آسیایی و کشورهای خاورمیانه در معرض عمل بریدن آلت تناسلی هستند و با عوارض آن زندگی میکنند.
مضرات ناقصسازی جنسی زنان باعث شده است که در سالهای اخیر تلاشهایی برای برچیدن این پدیده صورت گیرد. یکی از این تلاشهای بینالمللی اختصاص یک روز برای مبارزه با ختنه زنان است. ۶ فوریه از طرف کمسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد روز جهانی عدم هرگونه مدارا با ناقصسازی جنسی زنان اعلام شده است هم اکنون از نظر بسیاری از فعالان حقوق زنان و کودکان، ختنه زنان نوعی خشونت فیزیکی علیه زن محسوب میشود.
کشور ایران نیز از جمله کشورهایی است که پدیده ختنه زنان در آن وجود دارد. به همین دلیل لازم است است بررسی شود این پدیده در ایران چه جایگاهی داشته و قوانین و مقررات و فقه اسلامی در مورد آن چه احکامی دارند.

بررسی فقهی
در مورد پدیده ختنه زنان فقهای شیعه نظراتی ارائه دادهاند. از فقهای عصرهای پیشین نیز نظراتی در این مورد موجود است. از میان این فقها چندین نفر به این موضوع اشاره کرده و آن را مستحب دانستهاند. به عبارتی این فقها با تاکید بر واجب نبودن ختنه زنان آن را منع نکرده و جایز میدانند.
محقق حلی، شهید اول، شهید ثانی و علامه مجلسی از فقهایی هستند که ختنه زنان را واجب ندانسته اما آن را ممنوع نیز نمیدانند بلکه آن را مستحب نیز دانستهاند.
برخی از فقهای معاصر نیز در مورد این پدیده اظهار نظر کردهاند که بعضی آن را مستحب دانسته و برخی آن را مستحب و واجب ندانسته و مخالف آن هستند و حتی آن را حرام میدانند.
آیتالله خویی در این زمینه معتقد است:«مستحب است دختر را نیز ختنه کنند، هرچند بالغ شود و بهتر است دختر را در سن هفت سالگی ختنه کنند.»
آیتالله مکارم شیرازی معتقدند که ختنه کردن و زنان نزد علمای شیعه به اجماع و اتفاق واجب نیست؛ ولی حکم به استحباب آن کردهاند. در مورد طریقه آن در روایات تصریح شده که آن عضو مخصوص از ریشه برداشته نشود، بلکه تنها قسمت بالای آن برداشته شود.
آیتالله صانعی بیان میدارند که: ختنه دختران، مستحب نبوده و نیست. و یک امر مردمی و خواسته افراد در زمانها و مکانها بوده و جهتش همان حسن و زیبایی و کرامت نزد شوهر است. وجوب آن حتی اگر از نظر فقهی و حکم اولی آن، فی حد نفسه قابل اثبات باشد، چنانچه موجب بروز ناهنجاریهای فردی و اجتماعی و ضرر گردد و نیز علت و فایدهای بر آن مترتب نباشد، و… چه رسد به همه آنها، به خاطر آن امور و آن شرایط باید قائل به حرمت و عدم جواز در اینگونه زمانها شد.
آیتالله محمدحسین فضلاالله معتفدند که: ختنه زنان ساخته و پرداخته اسلام نبوده وسنت و مستحب نیست. بلکه اسلام آن را جزء امور پسندیده اجتماعی به حساب آورده است که میشود آن را جزء سنتها و رسوم مورد عمل آن زمان (جاهلی) برشمرد. در ادامه آیتالله فض االله روایت بیان میدارد و میفرمایند: پیامبر (ص) در پرداختن به موضوع ختنه آن را مطلقا مباح نمیشمارد، بلکه نوعی نفرت را در آن برمیشمارد. حتی از فرمایش «فلا تنهکی ولاتستاصلی» هم میتوان تحریم شرعی ختنه را فهمید. چرا که اصولیها معتقدند ظاهر نهی همان حرمت است، مگر اینکه دلیلی بر عدم آن وجود داشته باشد.
(نظرات فقهی فوق از مقاله «ختنه زنان از دیدگاه فقه، حقوق پزشکی» نوشته مسعود بسامی اخذ شده است»)
همچنین آیتالله سیستانی در مخالفت خود با ناقصسازی جنسی زنان بیان داشتهاند که: «گر منظور از ختنه دختر بریدن پوسته عضو جنسی زن (خروسه) باشد، صحیح آنست که این کار سنت شرعی نیست، بلکه در صورتی که به دختر آسیب برساند حرام است. و اما قطع خود عضو جنسی زن و یا قطع قسمتی از آن به یقین جنایتی در حق دختر محسوب میشود و برای والدین هیچگونه مجوّزی در اقدام به آن وجود ندارد.»
با دقت در نظریات فوق مشخص میشود که فقها در مورد ختنه زنان اختلاف نظر دارند. برخی آن را جایز و برخی آن را حرام میدانند. از این رو نمیتوان گفت که ناقصسازی جنسی زنان از دستورات اسلام بوده است. با توجه به اینکه مضرات جسمی و روحی این عمل هم اکنون آشکار شده است، هیچ دلیلی برای تجویز شرعی آن و یا ممنوع ندانستن آن وجود ندارد. بسیاری از فقهایی هم که ختنه زنان را حرام ندانستهاند در ادامه به عدم جواز آن در صورت وقوع ضرر تاکید کردهاند.
بررسی قانونی
بررسی حقوق ایران نشان میدهد که قوانین در این زمینه ساکت است. البته قابل ذکر است بریدن آلت تناسلی در حقوق ایران در قالب قطع عضو جرم بوده و حسب مورد مرتکب به دیه یا ارش محکوم میشود. بر طبق ماده ماده ۶۶۴ قانون مجازات اسلامی: «قطع و از بین بردن هر یک از دو طرف اندام تناسلی زن، موجب نصف دیه کامل زن است و قطع و از بین بردن بخشی از آن، به همان نسبت دیه دارد…» برخیها معتقدند از این ماده میتوان ممنوعیت ختنه زنان را برداشت کرد اما با توجه به اینکه مقررات مربوط به دیه از فقه اخذ شده و تعداد قابل توجهی از فقها ختنه زنان را ممنوع ندانستهاند نمیتوان گفت آن نوعی از ناقصسازی جنسی مرسوم زنان در ایران که ختنه زنان نامیده میشود، مشمول این ماده بوده و جرم است چرا که بر اساس اصل ۱۶۷ قانون اساسی ایران در موارد سکوت یا نقص و اجمال قوانین باید به منابع فقهی مراجعه شود. به همین دلیل نمیتوان صراحتا گفت که این پدیده در ایران غیرقانونی است.
از همین رو لازم است قانونگذار ایران با وضع مقرراتی این پدیده را صراحتا ممنوع کند. هم اکنون که سالهاست تلاش برای برچیدن این پدیده شکل گرفته و علم پزشکی نیز مخالفت خود را با آن اعلام کرده است و از طرف دیگر موازین شرعی نیز اصراری بر انجام این عمل ندارند، شایسته است قانونگذار ایران هر نوع از ناقصسازی جنسی زنان را جرمانگاری کند. البته لازم به ذکر است که مبارزه با این پدیده صرفا با جرمانگاری آن محقق نخواهد شد بلکه لازم است با فرهنگسازی، باورها و آداب و رسوم غلط و زیانآور برچیده شود. برای این کار لازم است علاوه بر وضع قانون، تدابیر فرهنگی در مناطقی که این پدیده رواج دارد پیشبینی و به اجرا در آید.
منبع
بهمن ۲۷, ۱۳۹۴ | بایگانی, تازه ترین خبر ها, مقالات
تلاش برای ترمیم بدن زنان بعد از «ختنه»
ترجمه: مریم نظری//
هشدار: ممکن است این مطلب برای برخی از خوانندگان آزاردهنده باشد.
امروز ۶ فوریه، روز جهانی مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان است.
آمار دقیقی از تعداد دخترانی که در ایران ختنه میشوند، در دست نیست.
اما باخواندن این گزارش،جای خالی کسانی که اقدام به درمان و ترمیم بدن زنان ختنهشده در ایران کنند، آشکارتر میشود.
****
حدود ۳۰ مایلی سیراکیوز در نیویورک شهری کوچک وجود دارد بهنام فولتن؛ شهری با ۱۳ هزار نفر جمعیت، ۶ مدرسه، بدون بیمارستان و یک پزشک که عمل جراحی بازسازی بدن زنانی را که ناقصسازی جنسی شدهاند بهرایگان انجام میدهد.
مرجان علی، که خواسته است اسمش را برای شناخته نشدن تغییر دهیم، زنی ۲۶ ساله از بروکلین نیویورک و اصالتا اهل کشور افریقایی مالی است. او مجرد است و دانشجوی پرستاری و ۶ روز در هفته کار میکند. سال گذشته، بعد از حدود سه سال تردید، نهایتا تصمیم گرفت که به فولتون بیاید. مرجان زنی بلندقامت با پوستی تیره است. چشمهای درشتش بهآرامی حرکت و همه جزییات اطرافش را ثبت میکند. علیرغم صدای نجواگونه و آرامش، زندگی پر تلاطمی داشته است. او والدین سنتی محافظهکار و محیط سرکوبگر مالی را ده سال پیش ترک کرده است.
مرجان در یکی از روزهای سرد دسامبر به فولتن آمد؛ روزی که بهعلت طوفان پروازهای زیادی لغو شده بودند. اما پس از سالها برنامهریزی نمیتوانست تصور کند که برنامهاش بهدلیل بدی آبوهوا به هم بریزد. برنامه سفتوسختی داشت و باید سر وقت به بروکلین نیویورک بازمیگشت، قبل از اینکه کسی متوجه غیبتش شود. هیچکس نمیداند که او به اینجا آمده است.
****
ناقصسازی جنسی زنان فرایندی است که در آن بخشی از اندام تناسلی دختران بریده میشود. این فرایند از نظر شدت انواع مختلفی دارد: از بریدن بخشی از لب کوچک تناسلی تا بریدن کامل لب کوچک یا بزرگ و یا هر دو. در این موارد، ختنهکننده چیزی جز یک سوراخ کوچک، که با بافت آسیبدیده احاطه شده است، باقی نمیگذارد. شایعترین نوع ناقصسازی جنسی زنان بریدن کلیتوریس است. دختربچههایی که این عمل روی آنها صورت میگیرد در حالی بزرگ میشوند که عوارض شدیدی در شرایط مختلف زندگیشان (همچون خونریزی ماهانه، دخول جنسی، بارداری و زایمان) سلامت آنها را تهدید میکند.
براساس تخمین سازمان بهداشت جهانی بین ۱۰۰ تا ۱۴۰ میلیون زن در سراسر جهان از عواقب ناقصسازی جنسی رنج میبرند. حداقل ۳۰ میلیون دختربچه زیر پانزده سال در خطر ناقصسازی جنسیاند. اما آنچه بیشتر تعجبآور است این است که، براساس آمار مراکز کنترل و پیشگیری بیماریها، تقریبا ۲۵۰ هزار نفر از این دختران در امریکا زندگی میکنند. بیمارستان زنان برینگام معتقد است این آمار ۲۲۸ هزار نفر است که حدود ۳۸ هزار نفر در کالیفرنیا، ۲۶ هزار نفر در نیویورک و ۱۹ هزار نفر در نیوجرسی هستند.
با وجود اینکه سازمان ملل و سازمانهای غیرانتفاعی مستقل بسیاری در سراسر جهان برای افزایش آگاهی در زمینه ناقصسازی جنسی زنان و کاهش تعداد افراد تحت ریسک تلاش میکنند، قربانیان ناقصسازی جنسی تقریبا هیچ منبع و مرجعی ندارند. آنها باید با عوارض آنچه بر آنها رفته است زندگی کنند. این را دکتر هارولد هنینگ میگوید؛ پزشکی که در فولتن کار میکند و مرجان بهخاطر او به اینجا آمده است.
***
دکتر هارولد هنینگ ۵۸ ساله در ویچیتای کانزاس به دنیا آمده و بزرگ شده است. او در دانشگاه کانزاس پزشکی خوانده و اکنون بیش از سی سال است که پزشک متخصص زنان و جنینشناسی است. او بعد از اینکه برادرش را در یک حادثه هوایی از دست داد، تصمیم به بازنگری زندگیاش و تغییر مکان گرفت و سرانجام به فولتن آمد. او بسیار فعال است، میدود، شنا میکند و تنیس بازی میکند. بیش از ۱۲ جایزه پزشکی نیز در اتاق کارش دارد.
او پزشک زنان و زایمان است و یک روز از هفتهاش را به نجاتیافتگان ناقصسازی جنسی زنان اختصاص داده است. تصمیمش برای انجام عمل بازسازی کلیتوریس داستان جالبی دارد که بهاعتقاد او به دینی جنجالی بهنام راییلیسم بازمیگردد. کلود رلیون مردی فرانسوی است که اکنون بهنام راییل شناخته میشود و بنیانگذار مکتب راییلیسم در سال ۱۹۷۳ است. راییلیان معتقدند بیگانهای بهنام الوهیم (خدا در زبان عبری) انسان را بر زمین گذاشت و ۴۰ پیامبر برای گسترش پیامش فرستاد که این پیام در ترجمهها تقریبا گم شده است. او از سال ۲۰۰۳ به این مذهب علاقهمند میشود و در جلسات آنها در سراسر امریکا شرکت میکند. در یکی از این جلسات در لاسوگاس درباره ناقصسازی جنسی زنان میآموزد. سپس با موسسه کلیتوریید (ClitorAid) آشنا میشود که سازمانی غیرانتفاعی است و راییل آنرا بنیان گذاشته و هدفش توانمندسازی زنان قربانی ناقصسازی جنسی است. گری، از مدیران این سازمان، میگوید: « قطعا سازمان ملل و سازمانهای مختلف بسیاری برای جلوگیری از این عمل تلاش میکنند، اما کسی به فکر زنانی نیست که اکنون قربانی این رسم شده اند.» این سازمان بعد از جستوجو درباره زنان قربانی و شرایطی که بتواند وضع آنها را بهبود دهد درمییابد که پزشکی بهنام پییر فولدس در فرانسه روشی برای بازسازی کلیتوریس یافته است و این جراحی را برای زنان قربانی ناقصسازی انجام میدهد. دکتر هنینگ میگوید: «وقتی این را شنیدم، گفتم به نظر میرسد این کاری است که من هم میتوانم بکنم. از نظر تکنیکی خیلی دشوار به نظر نمیرسد.» بنابراین بهعنوان یکی از داوطلبان در سازمان کلیتوریید، که به این کار اختصاص دارد، مشغول فعالیت شد.
علاوه بر دکتر هنینگ، دکتر مارسی بوئر از کالیفرنیا نیز از دیگر داوطلبان است که البته به مذهب راییلیان تعلق ندارد. میگوید: «من بهعنوان متخصص زنان تعدادی از زنانی را دیده بودم که قربانی ناقصسازی شده بودند و با آنها کار کرده بودم. برای همین بلافاصله بعد از اینکه گری از من خواست با آنها همکاری کنم، قبول کردم.» او سپس به فرانسه رفت و تحت نظر دکتر پییر فولدس، که مبدع جراحی بازسازی کلیتوریس بود، آموزش دید. سپس آموزش این شیوه جراحی را به دکتر هنینگ شروع کرد.
در طول چند سال کلیتوریید در تلاش بوده تا برای زنان در بوبو، واقع در بورکینافاسو، بیمارستان بسازد. بانوی اول این کشور نیز از این پروژه حمایت میکرد. این بیمارستان قرار بود در مارس ۲۰۱۴ افتتاح شود و نامش کامکاسو (خانه زنان) باشد، ولی چند روز قبل از افتتاح بانوی اول حمایتش را قطع کرد و اجازه افتتاح بیمارستان صادر نشد.
هنینگ، بوئر و دو دکتر بیهوشی بعد از اینکه افتتاح بیمارستان کنسل شد، به بوبو رسیدند. بعد از اینکه پزشکی محلی به آنها اجازه داد تا از تجهیزاتش استفاده کنند، آنها موفق شدند در سه روز ۲۹ عمل برای بازسازی کلیتوریس زنان قربانی انجام دهند، اما دولت بورکینافاسو مجوز کار آنها را لغو کرد و اجازه ادامه کار به ایشان نداد. بهانه هم این بود که آنها مراحل اداری را طی نکردهاند، اما هنینگ و بوئر معتقد بودند ماجرا زیر سر کلیسای کاتولیک و وابستگی سازمان کلیتوریید به مذهب راییلیسم است.
بوئر میگوید علیرغم اینکه اجازه باز شدن بیمارستان را ندادند، به کارش ادامه میدهد و این عمل را انجام میدهد. او میگوید با انجام دادن این عمل نهتنها کلیتوریس و احساس جنسی را به این زنان بازگردانده، بلکه شاهد بوده که با دسترسی به اطلاعات و آموزش نظر زنان و مردان در این باره تغییر کرده و نرخ انجام ناقصسازی جنسی کاهش یافته است. «ابتدا که در سال ۲۰۰۷ کار با کلیتوریید را شروع کردم، این امید را نداشتم، اما اکنون امیدوارم توقف کامل ختنه را در زندگیام ببینم.»
هنینگ میگوید این عمل تنها قدم اول برای بهبود زنان قربانی است. «من همواره به بیمارانم میگویم که باید به متخصص سکس مراجعه کنند، چون این زنان در سنین بسیار کم ختنه شدهاند و هیچ حسی را کامل درک نکردهاند؛ بنابراین الان ممکن است احساس برانگیختگی را با درد اشتباه بگیرند و گیج شوند.»
هنینگ از مشکل عدم حمایت اطرافیان از این زنان میگوید. یکی از بیماران او عملش را لغو کرد، چون اطرافیانش حاضر نشدند او را در این راه همراهی کنند. اکثر این زنان بهتنهایی و بدون همراه این عمل را انجام میدهند.
هنینگ برای کارش هیچ پولی نمیگیرد و بیماران تنها باید هزینه اتاق عمل را خودشان بدهند که حدود ۵۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار است. البته اگر بیمار بیمه داشته باشد، بیشتر این هزینه را بیمه متقبل میشود.
****
مرجان ۶ ساعت دیر به مطب هنینگ رسید، اما هنینگ همچنان منتظر او بود. مرجان در حالی که با آستینهایش بازی میکند میگوید: «اکثر آدمها برای زندگی بهتر به امریکا میآیند، اما من برای آزادی به اینجا آمدم. جایی که من بودم فقط میشد مدرسه بروم و خانه باشم. من زندگی متفاوتی میخواستم. میخواستم کار کنم.»
ختنه مرجان به یکی از رایجترین شیوههای ناقصسازی صورت گرفته است که سازمان بهداشت جهانی آنرا تحت عنوان ناقصسازی نوع دوم میشناسد. او هیچ کلیتوریسی ندارد. مرجان فکر میکند موقع ختنه دو ساله بوده است. قبلا فکر میکرد آناتومی بدنش طبیعی است؛ البته میدانست که ختنه شده، اما چون تقریبا همه دختران در مالی ختنه میشوند، نمیدانست دقیقا چه فرقی با بقیه دارد.
در ۲۲ سالگی، وقتی تازه به امریکا آمده بود، متوجه شد معنی اینکه یک زن «ختنه» شده است چیست. او میگوید در یکی از کلاسهای انگلیسی، که قرار بود درباره سایر فرهنگها صحبت شود، استاد درباره ناقصسازی جنسی زنان حرف زد و مستندی در این باره نشان داد. «حس کردم چیزی در سرم منفجر شد. آن موقع بود که فهمیدم ختنه بریدن کلیتوریس است و من ختنه شدهام.»
او از مراسم ختنه خودش چیزی یادش نیست، چون خیلی کوچک بوده، اما یادش میآید که یک بار مهمانی بزرگی برپا شد و همه میرقصیدند و دختران کوچک فامیل با لباسها و آرایش موی یکسان شرکت کرده بودند و همه آنها را در همان مهمانی ختنه کردند. در مالی زنان ختنهنشده ناپاک دانسته میشوند و مورد تمسخر قرار میگیرند و احتمالا نمیتوانند بهخوبی ازدواج کنند.
هدف از ختنه این است که تمایلات جنسی زن را کم کنند و درواقع قبل از اینکه زن به سن فعالیت جنسی برسد آن را بهکل از بین ببرند.
مرجان در همان کلاس درباره جراحی بازسازی کلیتوریس آموخت. او میگوید یکی از بچههای کلاس این نکته را گفت که امکان بازسازی کلیتوریس از طریق جراحی برای زنان قربانی ایجاد شده است. «من نمیتوانستم صبر کنم که به خانه و اینترنت برسم تا در این باره بیشتر بخوانم.» او ابتدا در سال ۲۰۱۱ با سازمان کلیتوریید تماس گرفت، اما آن زمان هنوز دکتر هنینگ از دکتر بوئر برای انجام دادن جراحی آموزش لازم را ندیده بود؛ بنابراین تنها گزینهاش رفتن به کالیفرنیا بود که برایش بسیار سخت و ترسناک بود و به همین دلیل وقت ملاقاتش را با دکتر بوئر لغو کرد.
سرانجام در پایان سال ۲۰۱۳ او توانست دوباره از دکتر هنینگ وقت بگیرد.
****
دکتر پییر فولدس عمل بازسازی کلیتوریس را حدود ۲۰ سال قبل ابداع کرد. او نتیجه کارش را در سال ۲۰۱۲ در نشریه معتبر لنست منتشر کرد. بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۹ او بیش از ۳۰۰۰ جراحی روی زنان قربانی ناقصسازی انجام داد. در بین این ۳۰۰۰ زن تنها ۸۶۶ زن نیاز داشتند که یک سال بعد از جراحی دوباره برای مشکلاتشان به دکتر مراجعه کنند و بقیه بدون هیچ مشکلی زندگی جنسی و لذت جنسی بدون درد را تجربه میکردند.
جراحی نسبتا ساده است. کلیتوریس بسیار بزرگتر از آن بخشی است که در ظاهر قابل دسترس است. کلیتوریس غیربرانگیخته ممکن است تا حدود ۹ سانتیمتر طول داشته باشد؛ بنابراین بیشتر آن داخل بدن فرد است و بدون جراحی قابل دسترسی نیست. به همین دلیل زیر بافتهای زخمی زنانی که ناقصسازی جنسی را تجربه کردهاند هنوز بخش بزرگی از کلیتوریس باقی مانده است.
برای بازگرداندن کلیتوریس، پزشک بافتهای زخمخورده زنان را باز میکند و بخشی از کلیتوریس را بیرون میکشد و در جای خودش قرار میدهد و میدوزد. دوره نقاهت این عمل طولانی و دردناک و دشوار است. چند ماه طول میکشد تا پوست دور بخش جدید و بازسازیشده کلیتوریس قرار بگیرد. در این دوره زنان بهشدت حساساند و سختی میکشند. فولدس میگوید نمیتواند ارگاسم را تضمین کند، اما احتمال بازگشت احساسات و لذت جنسی بسیار بالاست.
هنوز این عمل در امریکا زیاد انجام نمیشود، چون انجمن سلامت زنان معتقد است پژوهش کافی در این باره صورت نگرفته. با وجود این انجام دادن این عمل کاملا قانونی است. دکتر فولدی ۱۱ پزشک را در سراسر دنیا برای این عمل آموزش داده، از جمله دکتر بوئر که تاکنون این عمل را روی ۸۵ نفر انجام داده است.
******
برگردیم به مطب هنینگ. اولین سوالی که مرجان از هنینگ پرسید این بود که چرا این کار را میکند و چرا رایگان.
هنینگ گفت: «به این دلیل که شما بهخواست خود ختنه نشدید؛ این کار با شما شده است. اگر من بتوانم کمکتان کنم و بابت آن از شما پول بگیرم، برایم مثل این است که از بدشانسی شما سود ببرم که خب کار درستی نیست.»
مرجان، در حالیکه به پشتی صندلیاش تکیه داده بود، صاف نشسته بود و بادقت گوش میداد و میخواست مطمئن باشد هرچه را هنینگ میگوید کاملا درک میکند.
همینطور که مشاوره پیش میرفت، بحث به لذت و احساسات جنسی رسید. مرجان گفت: «فکر نمیکنم هیجاناتی را که بقیه حس میکنند، من حس کنم» و از عدم علاقهاش به سکس گفت.
هنینگ جواب داد: «چون توانایی این احساسات وقتی بسیار کوچک بودی از تو گرفته شده است.» و برای مرجان مراحل جراحی را توصیف کرد و به او گفت در چند ماه آینده باید انتظار چه مسائل و احساساتی را داشته باشد.
مرجان میگوید وقتی عمل تمام شود، میخواهد درباره سازمان کلیتوریید در فیسبوک اطلاعاتی منتشر کند. فکر میکند اگر گهگاه در اینباره لینکی منتشر کند توجه بقیه به موضوع جلب میشود، ولی در عین حال موضوع را به او ربط نمیدهند. بهنظر او زنان کمی در این باره اطلاع دارند.
در خلال مشاوره، هنینگ به مرجان عوارض جراحی را توضیح داد. مرجان که خود درباره این عمل و کارکرد و احتمال موفقیتش در بازسازی کلیتوریس و بازگرداندن حس لذت جنسی جستوجوی گستردهای کرده بود، سرش را بهعلامت تایید تکان میداد. هنینگ سپس عکسهای قبل و بعد از عمل برخی بیمارانش را نشان داد تا مرجان در این باره نیز دید کافی داشته باشد. مرجان به صندلیاش تکیه داد و بعد با اعتمادبهنفس گفت: «نمیدانم عمل چگونه پیش میرود و چه میشود، ولی مهم نیست. میدانم که خوشحال خواهم بود.»
*****
در روز عمل مرجان با تاکسی به بیمارستانی رفت که هنینگ منتظرش بود. هیجانزده و نگران بود: هیجان از احتمال زندگیای جدید بعد از عمل و نگرانی از اینکه عمل آنگونه پیش نرود که برنامهریزی شده بود.
هنینگ از بیماران میخواهد که روز جراحی با خانواده یا دوستی بیایند؛ بیمارستان هم همینطور. مرجان میگوید دوستی با اوست، اما در واقعیت اینگونه نیست: «من واقعا میخواهم این ماجرا مخفی بماند.» او همچنین نگران عوارض عمل است: «اگر اتفاقی بیفتد، هیچکس نمیداند من کجا هستم و چه میکنم.»
بعد از اطمینان خاطر دادن به مرجان که اتفاق بدی نمیافتد و مشکلی در خانهاش و تنهاییاش پیش نمیآید، هنینگ عمل را آغاز میکند. عمل ۵ ساعت طول کشید و بعد هم چند ساعتی طول کشید تا مرجان به هوش آمد. حالا او برای اولین بار واژن کامل دارد.
هنینگ دستورالعملهای بعد از عمل را برای او آماده کرده است. با او درباره کارهایی حرف میزند که باید انجام دهد تا زودتر خوب شود. به او کاغذی میدهد که دستورالعملهای مرخص شدن در آن نوشته شده است: تا ۲۴ ساعت کیسه یخ را بهتناوب بیست دقیقهای در محل جراحی بگذارید. بعد از هفت روز میتوانید حمام کنید. پماد ویتامین آ و دی را بهمدت دو هفته به محل زخم بزنید.
حتی با وجود همه دستورالعملها مرجان میگوید برای این همه درد آماده نبوده است. سه ماه بعد او وقایع را به یاد میآورد: «چند شب اول نمیتوانستم بخوابم. درد غیرقابل تحمل بود. حتی نتوانستم تا چند روز سر کار بروم.» اما قسمتهای دشوار اکنون گذشته است. با جوش خوردن محل زخم و رویش پوست روی آن کلیتوریس جدید مرجان شکل گرفته و زندگیاش به شکل سابق برگشته است. علیرغم توصیه هنینگ، او هنوز به متخصص سکس مراجعه نکرده است و میگوید سکس واقعا برایش در اولویت نیست.
مرجان امیدوار است که عملش نتیجهای مثبت بر زندگیاش داشته باشد و دیگر، برخلاف سابق، وقتی درباره ناقصسازی جنسی زنان سخن گفته میشود، غرق حس شرمساری نشود. او دیگر دختری قربانی نیست، زنی است که کنترل زندگیاش را به دست گرفته است. حتی چند هفته بعد از عمل وقتی هنوز زخمها تازه بودند و درد زیاد و غیرقابل تحمل بود، مرجان دید مثبتش را حفظ کرده بود و در ایمیلی نوشت: «هنوز خیلی حساسم، ولی خیلی خوشحالم.»
****
منبع
دی ۸, ۱۳۹۴ | ایران, بایگانی, مقالات
دوشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۴
ناقصسازی جنسی زنان در ایران
به گفته رایحه مظفریان، پژوهشگر ، در شش استان ایران، اثرات و رد پای ناقصسازی جنسی زنان به نسبتهای مختلف ثبت شده است؛ هرمزگان، لرستان، ایلام، كرمانشاه، آذربایجان غربی و خوزستان. آنطور که وبسایت خبرآنلاین نوشته، مظفریان همچنین با اشاره به اینكه در قشم به دلیل اعتقاد به كلیشههای جنسیتی، ۸۳ درصد ختنه زنان گزارش شده، گفته “اینکه عدهای میگویند ناقصسازی جنسی زنان در ایران كاهش داشته درست نیست، چرا که نه میتوانیم بگوییم كاهش داشته و نه افزایش چرا كه پژوهشهای كمی در ایران صورت گرفته و نیازمند این هستیم كه كار دانشگاهی، آماری و تحقیقی بیشتری در این زمینه صورت بگیرد تا بتوان گفت شاهد افزایش ختنه دختران هستیم یا كاهش آن”.
او پیشتر در کتابی تحت عنوان “تیغ و سنت” نتیاج پژوهشی میدانی و موردی خود را منتشر کرده بود که براساس آن ۸۳ درصد زنان پرسششونده در جزیره قشم و ۵۰ درصد زنان کردستان ایران مورد عمل ناقصسازی جنسی قرار میگیرند.

۱۴۰ میلیون قربانی در دنیا
ختنه، مثله کردن اندام جنسی و یا ناقص سازی زنان انقدر پدیده شایع و دردناکی است که روزی جهانی (۶ فوریه، ۱۷ بهمن) برای مبارزه با آن در نظر گرفته شده است. طبق آمار در هر ۱۰ ثانیه یک زن در سراسر دنیا ختنه میشود . برخی آمارها میگوید حدود ۱۴۰ میلیون زن در دنیا ناقصسازی شدهاند. سازمان بهداشت جهانی نیز اعلام کرده است که سالانه ۲ میلیون و روزانه ۶ هزار دختر از بدو تولد تا قبل از بلوغ در جهان “ختنه” میشوند. ختنه زنان یکی از مصادیق بارز خشونت علیه زنان است و سازمان ملل متحد نیز ناقصسازی اندام جنسی زنان را از مصادیق بارز شکنجه میداند.
بسیاری از مردم فکر میکنند بریدن آلت جنسی زنان تنها در برخی مناطق آفریقا انجام میشود. رایحه مظفریان پژوهشگر در این زمینه مینویسد: “ختنه دختران که در مجامع علمی از آن با عنوان ناقص سازی جنسی زنان یاد می کنند، عملی است که همچنان در بسیاری از کشورهای جهان انجام می گیرد. بیشتر مخاطبینی که از ختنه دختران کم و بیش اطلاعاتی دارند گمان می کنند که این عمل بیشتر در آفریقا انجام می شود و سنتی منسوخ شده است. در حالی که سعی بیش از ۷۰۰۰ سازمان دولتی و غیر دولتی در سراسر جهان این است که در زمینه ریشه کنی و آگاه سازی مردم مناطق مختلف فعالیت های فرهنگی داشته باشند. در بین این کشورها، خاورمیانه نیز درگیر ناقص سازی جنسی زنان است. سال گذشته میلادی نواحی دیگری از عراق مرکزی و جنوبی، ایران، پاکستان، هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز شناسایی شدند ولی تا کنون نتوانستند برای همکاری های متقابل بین دولت های مربوط و سازمان های دیگر بین المللی تعامل ایجاد کنند.”
بسیاری تا پیش از آنکه ایران هم در لیست کشورهایی قرار بگیرد که در آن ختنه زنان انجام میشود، باور نمیکردند که زنان ایرانی هم قربانی چنین باورهایی باشند.
چنانچه نازی اکبری، روانشناس نیز با تاکید بر اینکه چندین سال است با افرادی كه در كشورهای مختلف دچار قطع عضو جنسی شدهاند، گفتگو و مشاوره میكند، میگوید: اعتراف میكنم نمیدانستم این موضوع به این شكل در ایران رواج دارد و مشاهده تحقیقاتی كه در این زمینه در ایران انجام شده مرا متعجب كرد.
او معتقد است با به كار بردن لفظ ختنه، به این كار مشروعیت میدهیم چون با عملی كه درباره مردان انجام میشود مقایسه خواهد شد كه بعدی شرعی و مذهبی دارد بنابراین بهتر است از این واژه استفاده نكنیم و از عبارت “قطع عضو” كه میتواند نشاندهنده عمق فاجعه باشد درباره چنین عملی استفاده شود.
بر اساس اساس تقسیم بندی سازمان بهداشت جهانی ناقصسازی اندام جنسی زنان به یکی از این چهار عمل اشاره دارد: “مثله کردن آلت زنانگی از نوع اول شامل برداشتن جزئی یا کلی کلیتوریس و/یا غلفهاست (کلیتوریدکتومی)، نوع دوم شامل برداشتن جزئی یا کلی کلیتوریس و لبهای کوچک فرج با/بدون بریدن لبهای بزرگ فرج، نوع سوم شامل تنگ کردن مجرای مهبل با ایجاد یک مهر و موم پوششی با قطع کردن و تغییر مکان دادن لبهای کوچک فرج و یا لبهای بزرگ فرج، با یا بدون برش کلیتوریس، و نوع چهارم شامل هرگونه عمل خطرناک دیگر بر روی آلت تناسلی زنان به مقصودی غیر پزشکی مانند: سوراخ کردن، سوزن زدن، شکافتن و غیره است.
رایجترین نوع ناقصسازی جنسی زنان برش کلیتوریس و لبهاست که ۸۰ درصد قربانیان را شامل میشود و ۱۵ درصد مابقی نیز تحت عمل چفت کردن آلت تناسلی قرار میگیرند.
ناقصسازی زنان میراث عربها نیست
بسیاری از افراد ناقصسازی زنان را به باورهای دینی و مذهبی مرتبط میدانند. اما رایجه مظفریریال پژوهشگر در این ارتباط توضیح داده: “این كار عملی سنتی است و ریشه در مذهب ندارد. لازم است این آگاهیبخشی انجام شود كه اسلام به هیچ وجه ختنه دختران را توصیه نمیكند و این كار میراث اعراب نیست. ناقصسازی جنسی دختران عملی سنتی است كه به مذهب خاصی ارتباط ندارد و در جایی از قرآن نمیبینیم كه نوشته شده باشد ختنه زنان باید انجام شود و همچنین اجماعی در این زمینه از سوی علمای دینی وجود ندارد و با وجود برخی موافقتها، مخالفتهایی نیز با آن صورت گرفته است كه در ممنوعیت این عمل میتوان به آن استناد كرد.
او در مصاحبهای که پیشتر در روزنامه قانون منتشر شده با اشاره به ماده ۶۶۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ که میگوید “قطع و از بین بردن هریک از دو طرف اندام تناسلی زن، موجب نصف دیه کامل زن است و قطع و از بین بردن بخشی از آن، به همان نسبت دیه دارد. در این حکم فرقی میان باکره و غیر باکره، خردسال و بزرگسال، سالم و معیوب از قبیل رتقاء و قرناء نیست.” گفته بود: “براساس این قانون شخص میتواند از کسی که این عمل را روی او انجام داده شکایت کند. اما عملا چنین امکانی مهیا نیست؛ چرا که دختران همگی زیر ۱۸ سال مورد این عمل قرار میگیرند و برای طرح شکایت باید تا ۱۸ سالگی صبر کنند و بعد یا از والدین خود شکایت کنند یا از مامایی که در اکثر موارد از آشنایان محلی یا خانوادگی است؛ بنابراین، این شکایت هیچگاه انجام نمیشود.” این پژوهشگر متذکر شده که مزایا و محدودیتهای ممنوعیت قانونی بحثهای متعددی را در مورد ناقص سازی جنسی زنان به راه انداخته است. قانون می تواند از اعضای آسیبپذیر جامعه حمایت و از انجام این عمل جلوگیری کند.اما پیگرد قانونی انجام این عمل را به زیرزمین ها می کشاند و مخفیانه ادامه پیدا میکند. در نتیجه بیشتر خطاکاران به دلیل ترس از تعقیب کیفری به بیمارستان ها مراجعه نمیکنند و فرد قربانی مجبور است عواقب دردناک ناشی از آن را تحمل کند. همچنین منع قانونی می تواند باعث خشم و مقاومت شود. بنابراین قانون باید منعکس کننده هنجارهای اجتماعی باشد و در این مورد رفتارهای نادرست را رد کند.”