اردیبهشت ۶, ۱۳۹۶ | اسلایدر, افریقا, بایگانی
فهیمه حسنمیری
از پلهها بالا میروم، در شلوغی جمعیت، از بین تمام عكسها، در میان قابها و كادرهایی كه از سوژههای مختلف بر دیوارها نقش بسته، در میان چهرههای مات و مبهوت یا لبخند بر لب آنها كه مقابل دوربین ژست گرفتهاند، در بین عكسهایی از جنگ عراق و سوریه، میان عكسهایی از «صفحات خالی یك آلبوم عكس ایرانی»، یك سكوی كوچك سیاه، توجه را جلب میكند؛ لایتباكسی از چهرههای دختران سیاهپوست. دخترانی كه نگاهشان از یك فاجعه خبر میدهد، از یك اتفاق بزرگ، اتفاقی كه حتی اگر دربارهاش ندانی، میفهمی زندگیشان بعد از آن، دیگر مثل قبل نیست.

چهره این دختران را دوربین نیوشا توكلیان ثبت كرده؛ در یك خانه امن در كنیا. جایی كه دخترانی كه مورد عمل ختنه قرار گرفتهاند یا از این عمل فرار كردهاند، به آنجا پناه میبرند. خانهای كه نیوشا توكلیان، به عنوان عكاس، ۲۰ روز را با آنها زندگی كرده. او در حالی كه در كنار این گزارش تصویری ایستاده و با اندوه به عكسهای «سقوط آزاد» نگاه میكند، به خبرآنلاین میگوید: این پروژه به سفارش سازمان غیردولتی نسل دختران در كنیا انجام شده كه به دنبال پایان دادن به عمل غیرانسانی ختنه دختران است. كریسمس سال ۲۰۱۵ بود كه پیشنهاد شد بروم كنیا و از دخترانی كه در معرض تجاوز جنسی یا ختنه قرار دارند عكاسی كنم. ختنه دختران هنوز در بسیاری از جوامع آفریقایی رواج دارد. این سوژه تلخ و دردناك، از دغدغههای من است و آن را قبول كردم، ۲۰ روز در این خانه امن با دخترانی كه عكسشان را میبینید زندگی كردم. این عكسها، داستانهایی بسیار وحشتناك از زخمهای روحی آنها را بازگو میكند.

او به رنجهای این دختران اشاره میكند؛ دخترانی كه مورد عمل ختنه قرار گرفته و بعضی دیگر، وقتی فهمیده بودند قرار است با طلوع خورشید، چنین بلایی سرشان بیاید، از خانه فرار كرده و به این مركز پناه آورده بودند: آنها را قبل از روزی كه مجبور به ازدواج با افرادی بسیار بزرگتر از خودشان شوند مورد عمل ختنه قرار میدهند. این دختران را در ازای دریافت گاو و گوساله به همسری مردان مسن روستا درمیآورند و بعد گوشت گاو و گوساله را به پسرانشان میدهند تا تنومندتر شوند. خیلی دردناك است. این دختران در موقعیت حساسی زندگی میكنند، داستانشان همیشه ناشناخته میماند، میلیونها دختر در كشورهای مختلف با این سرنوشت مواجه میشوند اما هنوز كه هنوز است این داستان تلخ متوقف نشده است.
نیوشا توكلیان به ایران هم اشاره میكند؛ به زنانی كه در جنوب و غرب كشورمان، سرنوشت مشابهی با دخترانی دارند كه عكس و داستان زندگیشان در این نمایشگاه دیده میشود: در جنوب و غرب ایران هم ناقصسازی جنسی زنان را داریم، همیشه دلم میخواسته سرنوشت زنان قربانی ختنه در كشور خودمان را هم به گوش بقیه برسانم اما متاسفانه فضا آنقدر باز نیست كه بتوانم این پروژه عكاسی را در ایران انجام دهم.

این عكسها، كه حالا از یك كشور آفریقایی به تهران رسیده، در چند كشور دیگر هم به نمایش درآمده، كاری كه توكلیان، آن را رسالت خودش میداند: تنها كاری كه میتوانم به عنوان عكاس در این زمینه انجام دهم این است كه این عكسها را در مطبوعات و گالریهای مختلف به دیگران نشان دهم و تلاش كنم مردم بیشتری را با این عمل غیرانسانی آشنا كنم. وقتی عمل ختنه روی زنی انجام میشود، او دیگر زندگی طبیعی ندارد و فقط یك جسم از او باقی میماند. روح زن را با ناقصسازی جنسی میكشند. دنیایش را تباه میكنند. انجیاوهای زیادی هستند كه با این كار مبارزه میكنند اما متاسفانه ما هنوز در ایران چنین جایی را مانند آن كه در كنیا از آن عكاسی كردم نداریم، جایی كه دخترانی كه در معرض این اتفاق هستند بتوانند به آن پناه ببرند و از آنها حمایت شود. این موضوعی است كه ممكن است كمتر به آن فكر كنیم ولی مهم است كه در بین روزمرگیهایمان به فكر زنانی هم باشیم كه این خطرات آنها را تهدید میكند اما صدایشان به جایی نمیرسد.

نمایشگاه عكسهای نیوشا توكلیان با عنوان «میدانم چرا شورشی آواز سر میدهد» در گالری آبانبار برپا شده است. نمایشگاهگردان این نمایشگاه ولی محلوجی است و تا ۲۹ اردیبهشت میتوانید برای دیدن این عكسها به خیابان انقلاب، دروازه دولت، خیابان خاقانی، بنبست روشنمنش، پلاك دو بروید. این نمایشگاه، شامل آثار عكاسی ۲۰ سال گذشته نیوشا توكلیان است. او، متولد ۱۳۶۰، عكاسی خودآموخته است كه از نوجوانی در مطبوعات ایران كار كرده، از سال ۱۳۸۱ رویدادهای بینالمللی را پوشش داده و به عنوان عكاس مستند، از جنگهای منطقه، فجایای ملی و قیامها عكاسی كرده است.
منبع
مرداد ۷, ۱۳۹۵ | افریقا, ایران, بایگانی, مقالات
رایحه مظفریان
شکی وجود ندارد که ناقص سازی جنسی زنان رسمی آفریقاییست و اگر امروز در همهی نقاط جهان اثری از این سنت دیده میشود به دلیل مهاجرت فرهنگ یا گروهی از مردمان آفریقایی به مناطق مختلف است. این رسم در ایران هم در مناطقی رواج دارد که برای کسب اطلاعات بیشتر می توان به سایت کمپین “گام به گام تا توقف ناقص سازی جنسی زنان در ایران” رجوع کرد. در مقاله ای با عنوان “ریشههای تاریخی ناقص سازی جنسی زنان” با تکیه بر اسطورهها و داستانهایی که ریشه در فرهنگ آفریقا دارد، به این موضوع اشاره شده است که این سنت از آفریقا شیوع پیدا کرده است(۱). در مقالهی دیگری با عنوان “ختنهی دختران در میان اهل تشیع پاکستان و هند” نیز آمده است که: “این گونه به نظر میرسد که این رسم با موج مهاجرت از سوی آفریقا به جنوب هند و پاکستان رواج پیدا کرده است. برخی از پژوهشگران نیز معتقدند که همراه با مهاجرت، بردهها در قرن ۱۹ و ۲۰ به این منطقه آورده شده است. رهبران دینی بهرهای (شاخهای از تشیع) این عمل را یک فریضهی دینی میدانند(۲)”. با استناد به مطالب فوق میتوان این احتمال را قائل شد که شیوع این سنت در جنوب ایران هم میتواند به دلیل مهاجرت اجباری آفریقاییها به این منطقه آغاز شده باشد. بنابراین مطلب پیش رو برای شناخت علل و چرایی مهاجرت آفریقاییها به ایران ترجمه شده است.
بهناز میرزایی، محقق ایرانی- کانادایی، بیست سال است که در زمینهی مهاجرین آفریقایی به ایران و کشف بخشی از تاریخ مهاجرت به ایران پژوهش و مطالعه میکند؛ موضوعی که تا اواخر دههی ۹۰ و شروع پژوهشهای میرزایی کمتر به آن پرداخته شده بود و هنوز هم برای بسیاری ناشناخته است. میرزایی مدرک کارشناسی ارشد تاریخ ایران و اسلام را از دانشگاه آزاد اسلامی تهران اخذ کرد و در سال ۱۹۹۷ به کانادا مهاجرت نمود. هنگامی که یک سال بعد تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه یورک تورنتو آغاز نمود، ملاقات او با پروفسور تاریخ، پل لاوجوی او را در مسیر کشف نقطهای تاریک در تاریخ ایران سوق داد که میرزایی گفته است:”در تمام طول زندگیام در ایران، هرگز از برده داری مطلبی نشنیده بودم”. او اکنون استادیار تاریخ خاورمیانه در دانشگاه براک کاناداست.
کشف برده داری در ایران
میرزایی: “من هرگز در مورد برده داری در ایران اطلاعاتی نداشتم چرا که این موضوعی نبود که مردم زیاد در موردش صحبت کنند یا از آن اطلاعاتی داشته باشند”. پس از آن که میرزایی با اساتید معتبری در ایران در این زمینه شروع به مشورت و نظر خواهی کرد متوجه شد که تاریخ برده داری آفریقایی در ایران وجود دارد و اسناد بایگانی شده هم این موضوع را اثبات میکند.
میرزایی: “برده داری در تاریخ ایران یکپارچه نیست… از نظر دانش عمومی و حتی دیدگاه دانشگاهیان، برده داری در ایران بسیار بسیار محدود بوده یا اصلاً وجود نداشته است و هیچ مقاله یا کتابی در این زمینه نوشته نشده بود(۳). این موضوعی جدید بود.

تاریخ تجارت بین ایران مدرن آن روزها و کشورهای آفریقایی به صدها سال قبل مربوط میشود. اما برده داری در ایران به دو دورهی اصلی سلسلهی قاجار (۱۷۹۵-۱۹۲۵) و اوایل پهلوی اول (۱۹۲۵ به بعد) تقسیم میشود (به احتمال زیاد منظور نویسنده تاریخ برده داری مستند آفریقایی بوده است)”.
میرزایی که تحقیقات گستردهای بر روی دورهی نوین برده داری در ایران انجام داده است، توضیح میدهد که معامله گران عرب خلیج فارس که تحت سلطهی شاه عمان بودند، از بخشهای شمالی و شمال شرقی آفریقا مانند تانزانیا (زنگبار)، کنیا، اتیوپی و سومالی بردهها را به ایران میآوردند. (باید در نظر داشت که رسم ناقص سازی جنسی زنان در میان این کشورها رواج دارد و بالاترین آمار را به خود اختصاص داده است. سومالی با ۹۸ درصد، اتیوپی با ۷۴ درصد، کنیا با ۲۷ درصد در لیست کشورهای ختنه کنندهی یونیسف جای دارند).
در ادبیات کهن اسلامی، اتیوپی، الحبشیه ارجاع داده شده است. “بسیاری از بردهها هنگام ورود به ایران نام خانوادگی حبشی را برای خود برگزیدند تا اشارهای باشد به اتیوپی تبار بودنشان. به همین ترتیب برده های زنگباری هم ممکن است همین نام را برای خود انتخاب کرده باشند”.
میرزایی اضافه میکند که تا حد زیادی در ساحل جنوبی ایران، بردهها عمدتاً به ماهیگیری و کشاورزی، پیشخدمت و پرستار خانگی و یا حتی سربازی در ارتش اشتغال داشتند.
آفریقاییها تنها کسانی نبودند که به عنوان برده در ایران به کار گرفته شده بودند. “در ایران برده داری براساس نژاد نبوده و تنها تمرکز بر کشورهای آفریقایی هم نبوده است. چرکسیها(۴)و گرجیها نیز در دستهی بردهها قرار میگیرند. بسیاری از بردههایی که در فقر شدید قرار داشتند، در کنار دهقانان ایرانی کار میکردند.
“لغو برده داری در سال ۱۸۲۸ با پایان معاملات با گرجیها و چرکسیها آغاز شد و عملی شدن این ممنوعیت حدود یک قرن بعد به اوج خود رسید”
مقابله با یک تابو
لاوجوی توضیح داد که ایدهی پژوهشی در زمینهی بررسی برده داری آفریقایی در ایران و شرق میانه توسط ان.اچ.پی(The Nigerian Hinterland Project) متولد شد و هزینهی آن نیز توسط دولت کانادا تامین خواهد شد چرا که دولت مذکور بر جابجایی مردمان نیجریه و کشورهای همسایه از طریق برده داری متمرکز شده است.

SADEGHSA2-10
ان.اچ.پی براساس ابتکار عمل یونسکو (UNESCO’s Slave Route) برای فهم بیشتر علل و تاثیر جهانی برده داری در سال ۱۹۹۴ شروع به فعالیت کرد.
به اعتقاد لاوجوی زمانی که میرزایی شروع به انجام مطالعاتش کرد، اطلاعات جامعهی عرب و مسلمان در مورد برده داری بسیار کم بود. مطالعات در مورد آفریقا و آوارگان این منطقه همچنان در دانشگاه یورک از طریق موسسهی هریت تایمن (the Harriet Tubman Institute) دنبال میشود.
لاوجوی اضافه میکند که: “بیشتر مردم از این موضوع اطلاع ندارند که در کشورهای اسلامی، برده داری مرسوم بوده است و یا این تصور را دارند که شیوه برده داری با آنچه که در آمریکا اتفاق میافتاد، بسیار متفاوت بود. یا این موضوع آنچنان با تابو گره خورده است که هیچ کس در مورد آن صحبت نمیکند. تحقیق در زمینهی تاریخ برده داری در جهان بسیار مهم است زیرا که در زمان حاضر قابلیت پرورش درک بیشتر وجود دارد. مردم تمایلی ندارند در مورد وقایع بد گذشته صحبت کنند. از بسیاری جهات هم قابل درک است. اما تا زمانی که نژادپرستی همچنان ادامه دارد ما باید با شرایط آن روبهرو شویم و آن را متوقف کنیم و تنها راه متوقف کردن این است که گذشته را نادیده نگیریم اما بدانیم چرا در گذشته اتفاق میافتاده و بنابراین هیچ دلیلی برای ادامهی کلیشهها و اسطورهها وجود ندارد. ما باید بر بیان حقیقت اصرار بورزیم، حتی اگر بعضی اوقات حقیقت خوشایند نباشد. بهناز بخشی از حقیقت و شجاعت است”.
تاریخ ناشناخته
میرزایی تخمین میزند که امروزه میتوان برای حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت ساکنین جنوب ایران عقبهای آفریقایی تبار در نظر گرفت و هر چه به سمت شمال برویم این درصد کاهش مییابد. بیشتر اعضای جامعهی آفریقایی- ایرانی اطلاعی از ریشههای خانوادگی خود ندارند. میرزایی: “آنها هیچ آگاهی از گذشته ندارند، تاریخ از دست رفته است. آفریقایی-ایرانیان اغلب به عنوان سیه چردگان جنوبی شناخته میشوند و بسیاری از ایرانیان بر این باور هستند که تیرگی پوست این افراد در نتیجهی گرمای آزار دهندهی سواحل جنوبی است. مردم این موضوع را به شرایط آب و هوایی مرتبط میدانند و فکر میکنند که تیرگی پوست به دلیل گرمای بسیار بسیار شدید بخش جنوبی ایران است”.
جان تبیتی ویلیس، استاد تاریخ آفریقای کالج کارلتون در آمریکا معتقد است که تاریخ جوامع آفریقایی در دیگر کشورهای خلیج فارس نیز همچنان ناشناخته مانده است.
صیاد سیاه مروارید
زمانی که ویلیس در موزهی دبی عکسی از یک صیاد سیاه پوست مروارید دید به موضوع جدیدی کشیده شد، او به خبرنگار میدل ایست آی گفت: “من وحشت زده شدم؛ به اطرافم در موزه نگاهی انداختم، چیزی که معرف مردم سیاه باشد وجود نداشت”.

پس از تحقیق در این زمینه، او کشف کرد که کارگران آفریقایی تبار به عنوان برده برای صید مروارید و پاسخ به نیازهای آن دورهی جهان به منطقهی خلیج آورده شده بودند. او گفت: “بسیاری از اسناد ماموریتهای عوامل انگلستان در مسقط، شارجه و بحرین نشان میدهد که بسیاری از مردم برای انجام این کار در اوایل قرن ۲۰ به بردگی گرفته شده بودند. در تعدادی از این کشورهای خاورمیانه و حوزههای خلیج فارس، داشتن پیشینهی بردگی ننگیست که به دلیل آن مردم ترجیح میدهند این پیشینه را مخفی کنند”.
ویلیس اظهار میدارد که به عنوان یک خارجی وظیفه ندارد که بر جوامع ساکن در خلیج فشار بیاورد تا با تاریخ برده داری روبرو شوند.
ایرانی-آفریقایی تبارهای امروزی
میرزایی ادامه میدهد که آفریقایی- ایرانی تبارها خود را ایرانی میدانند و از پرسش دربارهی ریشههای آفریقاییشان ناراحت میشوند. “من قبلاً از آنها پرسیدهام، دربارهی خودتان چه فکر میکنید؟ و آنها پاسخ می دهند که ما ایرانی هستیم. اگر هر سوال مرتبط با ریشههای افریقاییشان پرسیده شود، آن را به عنوان یک توهین قلمداد میکنند و آن را به این معنی میگیرند که پرسشگر اصرار دارد آن ها را ایرانی نداند”.
در فیلمی که میرزایی تولید کرده است، زندگی آفریقایی- ایرانی تبارها، مرد آفریقایی-ایرانی به نام محمد دورزاده میگوید که خانوادهی او از زمان پدربزرگاش در همین خاک زندگی کردهاند. وقتی از او دربارهی ریشه اجدادش پرسیده میشود، او پاسخ میدهد که: “آنها اینجا بودند”. بازتاب یک عدم آگاهی! این مرد خود را فراتر از تعلق به جامعهی نوکر و غلام میداند و بر این باور است که غلامها، برده بودند اما خانوادههایی مانند دورزاده، آزاد هستند.
عدم آشنایی ایرانیان سایر مناطق با آفریقایی- ایرانی تبارها موجب میشود که این سوال را ایجاد کند که این افراد از کجا آمدهاند و یا آنها را بیگانه تلقی میکنند. در حالی که غیر معمول است اما میرزایی تعدادی از ازدواجهای آفریقایی- ایرانی تبارها را با ایرانیها مستند سازی کرده است. بیتا بقولیزاده دانشجوی دکترای دانشگاه پنسیلوانیا مینویسد: “براساس مکانی که آفریقایی- ایرانی تبارها اسکان داده شدهاند، درجات موفقیت آنها متفاوت است. به عنوان مثال آفریقایی- ایرانی تبارهای استان سیستان و بلوچستان از بقیهی جوامع جدا شدند و نطام کاستی سفت و سختی را تداوم دادند که کمتر فرصت تحرک اجتماعی ارائه میشد”.

در همین حال میرزایی گفت: “آفریقا- ایرانی تبارها، به طور گستردهای در مناطقی که زندگی میکنند پراکنده شدهاند. به عنوان مثال، این جوامع در استان سیستان و بلوچستان به زبان محلی (بلوچی) صحبت میکنند، در حالی که آفریقایی- ایرانی تبارهای هرمزگان، به بندری صحبت میکنند.
جامعهی آفریقایی تبارهای ایرانی امروز، آمیزهای از سنت آفریقایی با فرهنگ ایرانی هستند. از این جمله میتوان مراسم جن گیری معروف به زار را نام برد که بر پایهی اعتقاد به پاک کردن بدن از ارواح شیطانی شکل گرفته است. این رسم همچنان در اتیوپی و تانزانیا انجام میشود.
“برای من این مهم نبود که به آنها بگویم شما ایرانی نیستید یا خارجی هستید، که آنها یکپارچه شدهاند و ایرانی هستند. آنچه که اهمیت دارد این است که آنها چگونه ایرانی شدند و وجه دیگری از ایران را نشان دهیم چرا که قومها در ایران بسیار متنوع هستند. آنها فرهنگ و هویت خاص خود را دارند”.
* این مطلب، ترجمهای ست از نوشتهی خانم جیلیان دمورس (با عنوان: ‘We are Iranians’: Rediscovering the history of African slavery in Iran) که در تاریخ ۹ می ۲۰۱۶ در وبسایت میدل ایست آی منتشر شده است.
توضیحات مترجم:
۱- برای اطلاعات بیشتر ر.ک: مظفریان، رایحه: ریشههای تاریخی ناقصسازی جنسی زنان، وبسایت توانا
۲- برای اطلاعات بیشتر ر.ک: مظفریان، رایحه و حنایی، سمیرا: ختنهی دختران در میان اهل تشیع پاکستان و هند، وبسایت گام به گام تا توقف ناقص سازی جنسی زنان در ایران، ۱۱ ژانویه ۲۰۱۱
۳- البته اخیراً کتابی به نام “غلامان خاصه” توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است که به طور کلی به برده داری در دوران صفوی اشاره دارد. همچنین در کتاب شاهدبازی در ادبیات فارسی به چند داستان از علاقه شاهان به غلامان اشاره دارد.
۴- چـِرکِس نام قومی قفقازی همریشه با گرجیهاست که در جمهوری آدیغه روسیه و ترکیه ساکن هستند. چرکسها به زبان چرکسی از گروه زبانهای قفقازی شمال غربی سخن میگویند و بیشتر آنها مسلمان سنیمذهب و پیرو مکتب حنفی هستند.
مرداد ۶, ۱۳۹۴ | افریقا, ایران, بایگانی, تازه ترین خبر ها, کتاب ها, مصر
خلخال کتابی نوشتهٔ نیره عطیه نویسندهٔ مصری در سال ۱۹۸۴، و داستان زندگی پنج زن مصری حقیقی از زبان خودشان است.
در خلخال، پنج زن مصری در دههٔ هفتاد میلادی که از طبقه اقتصادی و اجتماعی فرودست و طبقه متوسط هستند سرگذشت خود را برای خواننده روایت میکنند. نیره عطیه از خلال این روایتها مجموعهای از باورها، ارزشها و آداب و رسوم و فلکلور زنان مصر را به تصویر میکشد. عطیه که خود مصری الاصل است، مقیم امریکا بوده و در سفری به مصر با این پنج زن در موقعیتهای مختلف آشنا شده و سرگذشتشان را طی دوسال نوشت. در تمام این روایتها موضوعهای ازدواج، روابط زناشویی، فقر، فرزندان، چند همسری، ختنه زنان، کار و مرگ دیده میشود. این کتاب برای کنشگران در زمینه ختنه دختران مفید است. کنشگران می توانند از تجربه های زنانی که زندگیشان را بازگو می کنند و همچنین از راه های نزدیک و صمیمی شدن با سوژه ها بهره ببرند.
فایل کتاب خلخال را اینجا دریافت کنید.