نوشتاری از جمشید میرزایی استاد جامعه شناسی

آسیب شناسی ازدواج زودهنگام دختران
زود شوهر دادن دختران الزاماً نتیجه‌اش کم کردن نانخور نیست
با جاری شدن این عقد، خانواده جدیدی شکل می‌گیرد که سرپرستی آن بر عهده تازه داماد قرار می‌گیرد و بالتبع یارانه ۴۵۵۰۰ تومانی دختر که اکنون در ذیل سرپرستی خانواده جدید تعریف می‌شود، به حساب داماد واریز می‌شود
ازدواج پدیده‌ای اجتماعی و امری مقدس است. هر پدیده اجتماعی (و ازدواج نیز که از این قاعده جدا نیست) متاثر از شرایط مکانی و زمانی خاص خود است. دیر زمانی بود که ازداوج کردن در سنین ۱۲و۱۳سالگی نُرم عمومی جامعه بود و ازدواج در سنین بالاتر از آن، امری غیرطبیعی و غیرنرمال بود. گسترش شهرنشینی، افزایش مدارس و میل به گسترش و کسب سواد، افزایش سطح تحصیلات، تغییر نگرش‌ها و… موجب بالارفتن سن ازدواج شد.
در شرایطی که افزایش سن ازدواج، کاهش نرخ ازدواج و افزایش نرخ طلاق و… خانواده ایرانی را تهدید می‌کنند، اما موضوع “ازدواج در سنین پایین” در حال تبدیل شدن به یکی از مهم‌ترین مسائل حال حاضر جامعه ایرانی می‌شود. به طوری که امروزه شاهد ازداوج دختران مقطع متوسطه اول (در سنین ۱۲و ۱۳ساله) هستیم. در ادامه چند گزارش آماری را مرور می‌کنیم:
«سازمان یونیسف با انتشار گزارشی اعلام کرده که هر‌سال در جهان ١۵‌ میلیون دختر در سن خردسالی ازدواج می‌کنند و حق سلامتی، آموزش، تحصیل و فرصت‌ها از آن‌ها گرفته شده و کودکی‌شان دزدیده می‌شود و اگر کاری انجام نگیرد، تا‌ سال ٢٠٣٠ هر‌ سال ۴/١۵‌ میلیون دختر خردسال ازدواج می‌کنند. در کشورهای درحال توسعه، از هر ٩ دختر یکی قبل از تولد ١۵ سالگی‌اش ازدواج می‌کند و برخی عروس‌ها حداکثر ٨ یا ٩ سال دارند.»
«بر اساس گزارش‌های مندرج در سایت ثبت احوال تعداد ازدواج‌های پیش از سن قانونی ثبت شده
در ۹ ماهه اول سال ۹۴ در گروه سنی بین ۱۹-۱۵سال، ۱۳ هزار و ۳۳۸ و تعداد ثبت ازدواج‌ها در سنین زیر ۱۵ سال هم ۴ هزار و ۵۴۷ ثبت شده است. در ضمن در ۹ ماه سال ۱۳۹۴ بیشترین ترکیب ازدواج ثبت شده مربوط به ترکیب سنی ۲۰-۲۴ ساله و زنان ۱۵-۱۹ ساله بوده است که تعداد آن برابر با ۷۸هزار و ۶۷۴ واقعه است.»
«شیرین‌‌احمدنیا معاون پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی کشور اعلام کرد: ازدواج کودکان تبدیل به یک مسئله جهانی شده است و طبق آخرین آمار، ۷۰۰ میلیون زن در جهان هستند که در سنین کودکی ازدواج کرده‌اند. بر اساس آمارها در کشورهای در حال توسعه از هر۳ دختر یک نفر قبل از ۱۸ سالگی ازدواج می‌کند و ۲۰ کشوری که بالاترین نرخ شیوع ازدواج کودکان در آن‌ها وجود دارد،‌ عبارتند از: نیجر، آفریقای مرکزی، چاد، بنگلادش، سودان جنوبی، مالی، بورکینافاسو،‌، گینه، موزامبیک و… . در ایران نیز تقریبا حدود ۱۷ درصد دختران پیش از رسیدن به سن ۱۸ سالگی ازدواج کرده‌اند، طبق آمار یونیسف۳ درصد از دختران هم پیش از رسیدن به سن ۱۵ سالگی ازدواج می‌کنند.»
«در سال ۹۰ اخباری که از هرمزگان ‌‌رسید نشان می‌داد که در سه شهر این استان پنج نفر زیر ۱۰ سال ازدواج کرده‌اند. این خبر از سوی مدیر‌کل ثبت‌احوال هرمزگان اعلام شد. این ازدوا‌ج‌ها در شهرستان‌هایی مانند بندرعباس، قشم و میناب به ثبت رسیده بود. در همین استان ۵۳۰ واقعه ازدواج کمتر از ۱۴ سال نیز به ثبت رسیده است.»
«براساس آمار رسمی ثبت احوال کردستان، سال گذشته ازدواج ۱۰ کودک زیر ۱۰ سال در این استان به ثبت رسیده و این به معنای زنگ خطر است.»
مباحث قانونی و حقوقی
دکتر سید علی کاظمی قاضی دادگستری، استاد دانشگاه و رئیس اداره مطالعات حقوقی و قضایی قوه‌قضائیه می‌گوید: به طور کلی چند سند بین‌المللی در زمینه سن ازدواج وجود دارد. یکی از آن‌ها کنوانسیون تعیین سن ازدواج است که کشور ما و عمدتاً کشورهای اسلامی به آن نپیوستند؛ به علاوه چند سند تفصیلی دیگر در سطح بین‌الملل که سن ازدواج را حدود ۱۸ سال در نظر گرفته‌اند. آخرین اسنادی که از کمیته حقوق کودک و کمیته منع تبعیض علیه زنان مشاهده می‌کنیم نیز حداقل سن ازدواج را ۱۸ سال در نظر گرفته‌‌اند. اما در پیمان‌نامه حقوق کودک، صراحتاً در مورد سن ازدواج چیزی مطرح نشده، فقط در این کنوانسیون آمده است سن ازدواج زمانی باید باشد که فرد (کودک) دارای قابلیت‌های لازم برای تشکیل زندگی باشد و در عین حال ازدواج به رشد کودک، پرورش و آموزش وی صدمه‌ای وارد نکند.
سابقاً درکشور ما ملاک ازدواج سن ۱۸ سال بود اما پس از انقلاب به سن بلوغ شرعی (۹سال قمری در دختران و ۱۵ سال قمری در پسران ) تغییر یافت، سال‌ها بعد مجمع تشخیص مصلحت نظام سن ازدواج برای دختران را ۱۳ سال و ۱۵ سال را برای پسران عنوان کرد. اما قانونگذار اجازه داده که با سه شرط، زیرِ این سنین هم ازدواج صورت گیرد:
۱- مصلحت کودک اقتضا کند، ۲- پدر و مادر راضی باشند، ۳- اینکه دادگاه رضایت بدهد.
زمینه و عوامل موثر
حال سوال اینجاست که این گونه ازدواج‌ها بیشتر در چه نوع خانواده‌هایی شکل می‌گیرد؟ مطالعات نشان می‌دهد که ازدواج دختران در سنین کم و پایین در خانواده‌هایی که از لحاظ پایگاه اقتصادی – اجتماعی در سطح پایینی باشند یا بد سرپرست (پدر معتاد، بیسواد یا کم سواد، بیمار روانی) باشند یا کودک با یکی از والدین یا با پدر یا مادر ناتنی خود یا در خانواده پدربزرگ – مادر بزرگ زندگی می‌کنند، بیشتر است.
عوامل موثر بر پدیده ازدواج زودهنگام دختران را می توان به طور کلی در سه بخش دسته‌بندی کرد:
الف) فرهنگ وآداب و رسوم، سنن و عرف؛ به خصوص در میان اقوامی که هنوز متعصبانه خود را مقید به برخی از سنت‌هایشان می‌دانند. مثلاً “ما رسم‌مان این است که دختر را زود به خانه شوهر بفرستیم”. چشم هم چشمی و حس جاماندگی از دیگران را نیز می توان در این صورت‌بندی جای داد. مثلاً “چون برای دخترخاله‌اش‌ هفته گذشته خواستگار آمده، ما نیز در اولین مواجهه خواستگار باید سریع دخترمان را شوهر بدهیم تا از دیگران جا نمانیم”.
ب) عوامل اقتصادی و هزینه‌های معیشتی خانواده؛ حسین باهر معتقد است: «در بسیاری از مواقع با وقوع فقر، والدین بودن دختران را هزینه و بار اضافی بر هزینه خانوار محسوب کرده و با ازدواج او نه تنها بار هزینه را می‌کاهند بلکه‌گاه با ازدواج دخترشان با افراد مسن‌تر می‌توانند به زندگی اقتصادی و اجتماعی دختر و حتی خودشان نیز سامان بهتری دهند. در این اجتماعات ازدواج برای خانواده دختر به نوعی امتیاز اقتصادی نیز محسوب می‌شود.
‌مطالعات میدانی ما نشان می‌دهد که زود شوهر دادن دختران الزاماً نتیجه‌اش کم کردن نانخور (به زعم بعضی خانواده‍ا) نیست. در ایام آغازین دوره نامزدی و عجله خانواده‌ها برای جاری ساختن صیغه عقد و محرم شدن دختر و پسر، پس از مدتی این فرایند انجام می‌گیرد. با جاری شدن این عقد، خانواده جدیدی شکل می‌گیرد که سرپرستی آن بر عهده تازه داماد قرار می‌گیرد و بالتبع یارانه ۴۵۵۰۰ تومانی دختر که اکنون در ذیل سرپرستی خانواده جدید تعریف می‌شود، به حساب داماد واریز می‌شود. می‌بینیم عملاً خانواده دختر از یک سو از ۴۵۵۰۰ تومان درآمد ماهانه محروم می‌شود و از طرف دیگر داماد جوان نیز تمایل دارد مدام به نامزد و نوعروس خود سرکشی کند و به اصطلاح بر سر خانواده پدرزن “چتر” شود. نتیجه اینکه نه تنها یک نانخور کم نشده بلکه یک نانخور نیز (به صورت غیر رسمی) اضافه شده است.
ج) باورهای غلطِ رایج؛ مواردی نظیر «دختر اگر زود ازدواج نکند می‌ترشد، قسمت اینجور بوده، ما همسن این‌ها بودیم دو تا بچه داشتیم و… .»برخی باورهای غلط دیگر نیز رایج است که بر مبنای آن و به زعم خود می‌خواهند دختران را از خطرات محیط و جامعه حفظ کنند. مثلاً برخی معتقدند دختر ۱۴-۱۳ ساله اگر زود ازدواج نکند در این جامعه پراز گرگ، به گناه می‌افتد!… . شواهدی نیز در مورد بلوغ جسمی وجود دارد که برخی خانواده‌های عشایر اعتقاد دارند دختر باید در خانواده شوهر به بلوغ برسد!
نوعروسان در مدرسه
حضور این ‌دانش‌آموزان تازه متاهل شده (در قالب نامزدی، عقد موقت و صیغه محرمیت و…) در کنار سایر ‌دانش‌آموزان تبعات منفی‌ای به همراه دارد. به هر حال باید پذیرفت دختری که در شرایط امروزین جامعه در سن ۱۲ سالگی (پایه هفتم) ازدواج می‌کند (چه عقد دائم چه موقت و صیغه محرمیت که در شناسنامه درج نمی‌شود و هیچ ممانعت قانونی برای ادامه تحصیل چنین افرادی در مدارس عادی روزانه نمی‌تواند وجود داشته باشد) و با توجه به خصوصیات کودکان در این سن، صاحب دنیای روحی متفاوتی و تجربیات جدیدی از زندگی متاهلی می‌شوند. کنجکاوی‌های ‌دانش‌آموزان و همکلاسی‌ها و میل به دانستن خاطرات و تجربیات دوست تازه نامزد کرده‌شان، پرسش‌های بی‌پایانی را در این مورد به وجود می‌آورد. در مقابلِ این انتظار و کنجکاوی به وجود آمده، ما شاهد انتقال بی واهمه تجربیات و خاطرات این نومتاهلان برای دیگر همکلاسی‌ها هستیم که منجر به سرایت به دیگر ‌دانش‌آموزان می‌شود. چون قبح اخلاقی در این مورد وجود ندارد و آن‌ها این کار را قبیح نمی‌دانند به دنبال آن بسیاری از قبح‌های اخلاقی دیگر شکسته می‌شود. یعنی این نومتاهلان بی هیچ واهمه و شرم و حیایی به راحتی تجارب جدید خود را به ‌دانش‌آموزان دیگر انتقال می‌دهند.
بسیاری از این دختران ابتدا به ساکن هستند و الفبای ازدواج و زناشویی را نمی‌دانند و شوربختانه هیچ کس و هیچ نهادی هم مسائل زندگی مشترک را به آن‌ها آموزش نمی‌دهد به طوری که در زندگی مشترک با مشکلات زیادی مواجه خواهند شد. واقعیت تلخ این است که ازدواج دختران در سنین کم که دارای شرایط ویژه‌ای نیز هستند، با توجه به ناتوانی و آمادگی نداشتن دختران کم سن و سال و پیچیدگی‌ها و مقتضیات جامعه کنونی ما، نمی‌تواند خانواده‌ای سالم و با نشاط و دارای کار ویژه‌هایی نظیر محیط مناسب برای رشد و تربیت کودکان، همزیستی مسالمت‌آمیز و… را ایجاد کند.
پیامدها و مشکلات این نوع ازدواج‌ها
با ازدواج زودهنگام، آزارها و مشکلات روحی، روانی و جسمی بسیاری بر این کودکان تحمیل می‌شود.
۱- از آنجا که این دختران معمولاً از رشد لازم برخوردار نیستند و از نظر جسمی و روحی، آمادگی همسر یا مادر شدن ندارند، در صورتی که باردار شوند نوعاً دچار مشکلاتی مانند خونریزی ناشی از زایمان یا سقط جنین، آلودگی به ویروس ایدز و… می‌شوند و حتی ممکن است هنگام بارداری بیماری‌هایی را به جنین خود منتقل کنند و همچنین بسیاری اوقات نیز این نوزادان در حین زایمان سقط می‌شوند.
۲- از آنجا که کودکان نوعروس (بدون بلوغ جسمی، عاطفی، مهارتی و…) در این سن مهارت‌های لازم را برای زندگی و تربیت بچه ندارند، در این مسیر هم خودشان صدمه می‌بینند و هم این صدمات و آسیب‌ها به فرزندان آن‌ها تحمیل می‌شود.
۳- ناتوانی در مطالبه گری و احقاق حق از دیگر آسیب‌های این نوع ازدواج‌هاست.کودک نمی‌تواند حق خودش را مطالبه کند. به عنوان مثال یکی از این مشکلات این است که بر طبق قانون، هنگام افتتاح و بازکردن حساب بانکی باید سن فرد ۱۸ سال تمام باشد. بسیاری اوقات این دختران کم سن و سال و نومتاهل با یک تلاقی ژانوسی مواجه می‌شوند؛ یعنی از یک طرف زن یا مادر هستند و از طرف دیگر نمی‌توانند حقوق خودشان را استیفا کنند. مثلاً نمی‌توانند حسابی افتتاح کنند تا نفقه‌شان به آن حساب واریز شود.
۴- گاهی اوقات این ازدواج‌ها به طلاق منجر می‌شود که طلاق باعث می شود این کودکان به شدت آسیب‌ ببینند. موارد بسیاری در این زمینه مشاهده شده که این کودکان به عنوان نوعروس‌هایی که طلاق گرفته‌اند آسیب‌هایی را متحمل شده‌اند و عمدتاً ازدواج‌ مجدد آن‌ها نیز با ناکامی و شکست توام می‌شود و نهایتاً بسیاری از این کودکان سیاه بخت می‌شوند.
۵- علاوه بر مشکلات جسمی و ناراحتی‌هایی که در روابط زناشویی به وجود می‌آید، مشکلات روانی عمده‌ای برای آن‌ها پیش می‌آید که پیامدهایی نظیر افسردگی، خودزنی، خودکشی، فرار از منزل را به دنبال دارد.
۶- متاسفانه غالب این سبک ازدواج‌ها به ثبت قانونی( دفترخانه و شناسنامه) نمی‌رسند و فقط به شکل صیغه (عقد موقت) جاری می‌شوند. در غالب اوقات این صیغه ادامه نیافته و دختران با کوچک‌ترین بهانه‌ای از خانه شوهر اخراج می‌شوند و ما شاهد تبدیل کودکِ عروس به کودکِ بیوه هستیم.
۷- اگر این دختران نومتاهل دچار آسیب‌هایی نظیر تجربه بارداری و زایمان زودهنگام یا تحمل خشونت از طرف همسر یا افراد خانواده وی شوند، قطعاً خود این آسیب‌ها منتج به آسیب‌های جدی‌تری خواهد‌شد و براساس آن این دختران (در قالب همسر یا در قالب مادر) ممکن است به خود یا دیگران آسیب‌های جدی وارد کنند ، ضمن اینکه این آسیب‌ها می‌تواند به سطح محیط اجتماعی و جامعه سرایت کند.
۸- اطفال حاصل از ازدواج این گونه دختران در خانواده‌هایی که نابسامان هستند و از حداقل توانمندی‌های لازم برای تشکیل یک زندگی سالم برخوردار نیستند، ممکن است در مسیرهای مبهم دیگری قرار بگیرند.
۹- ازدواج در سنین کودکی با خروج از گردونه تحصیل و آموزش، گردونه حرفه‌آموزی و مهارت‌آموزی همراه است. همچنین فرصت‌هایی را که جامعه برای شهروندان ایجاد می‌کند از دست می‌دهند. در نتیجه این کودکان نگون‌بخت با حداقل دسترسی به تحصیلات و آموزش و فرصت‌های اقتصادی، و نیز خانواده‌هایشان بیش از پیش در دام فقر گرفتار می‌شوند.
۱۰- از آنجا که این نومتاهلان در دنیای کودکانه خود به سر می‌برند اما به یکباره و جهشی به دوره بزرگسالی (به لحاظ قرار گرفتن در نقش یک مونث متاهل) پرتاب می‌شوند، اینان همچون یک زن متاهل و بزرگسال باید در جایگاه‌هایی مانند عروس، جاری، زن داداش و… به ایفای نقش بپردازند و انتظارات مورد نظر را برآورده سازند.
احراز مصلحت در ازدواج کودکان
در احراز مصلحت باید حتماً محاکم قضایی رضایت کودک را احراز کنند. در کشور ما مشکلی که وجود دارد این است که برخی اوقات خانواده‌ها بدون اینکه از دادگاه رضایت بگیرند ازدواج کودکان صورت می‌گیرد و زمانی که سن این کودکان به حد نصاب ازدواج برسد به شیوه مدنی ازدواج شان را ثبت می‌کنند، در حالی که این ازدواج اعتبار شرعی دارد و این اعتبار شرعی باعث می‌شود پدر ومادر، کودکشان را خارج از فرآیند ازدواج به عقد و ازدواج دیگری در بیاورند. در این راستا و جلوگیری از این نوع ازدواج‌ها باید برای پدر و مادرهایی که کودکشان را در سن پایین و به شیوه شرعی عقد می‌کنند، ضمانت اجرایی سختی در نظر گرفته شود مگر اینکه این زوج بچه‌دار شوند که مشکلاتی در رابطه با ثبت ازدواج، اخذ شناسنامه و… به وجود می‌آید ولی غالباً با اغماض مواجه می‌شوند و از خطایی که مرتکب شدند چشم‌پوشی می‌شود.
رهکارهای مقابله با این آسیب
۱) باید پژوهش‌های متعددی صورت بگیرد و به صورت دقیق مشخص شود که ازدواج‌های در سنین کم و پایین،۱- به لحاظ پراکندگی و توزیع جغرافیایی بیشتر در کدام مناطق و استان‌های کشور انجام می‌شود و ۲- مشخص شود که آیا فرهنگ (آداب و رسوم و عرف) باعث این پدیده است یا عوامل اقتصادی و هزینه‌های معیشتی خانواده یا باورهای غلط.
۲) کاظمی از صاحب نظران قضایی معتقد است: «با توجه به افزایش ازدواج در سن کودکی، برای تغییر سن ازدواج باید مطالعات جامعی صورت گیرد تا معیار آن بالاتر رود. نکته مهم دیگر این است که باید کف سن ازدواج مشخص شود. به موجب قانون موجود، دختر با هر سنی را هم می‌توان با شروطی که پیش از این ذکر شد شوهر داد؛ پس باید حداقل سن ازدواج مشخص شود تا برخی از ابهامات در این زمینه برطرف شود.
۳) این ازدواج‌های آزاردهنده‌ دخالت نهادهای مربوطه را می‌طلبد تا از این فجایع جلوگیری کنند. مجید ابهری آسیب‌شناس اجتماعی معتقد است: «بالا بردن سطح آگاهی و اطلاع‌رسانی از طریق رسانه‌ها، تعریف پروژه‌های آموزشی در عشایر جنوب و مناطق یاد شده و استمداد از روحانیون محل برای دخالت در این‌گونه موارد می‌تواند چاره‌ساز باشد. چرا که روحانیون اهل سنت در مناطق سنی‌نشین دارای جایگاه ویژ‌ه‌ای هستند و می‌توانند با آگاه‌سازی مردم از این‌گونه اعمال جلوگیری‌کنند.»
۴) در زمینه ازدواج زود هنگام دانش‌آموزان، رسانه‌های جمعی و اجتماعی باید به خوبی به این موضوع بپردازند تا با آگاهی رسانی عمومی، این پدپده را کاهش بدهند و در بهترین حالت جلوی آن را بگیرند.
۵) آگاهی دادن به اولیا خصوصاً مادران که ازدواج زودهنگام دخترانشان در سن ۱۲و ۱۳ سالگی پیامدهای منفی فراوانی به همراه دارد، از آنجا که این کار یک امر فرهنگی است و به نظر می‌رسد تا حد زیادی به فرهنگ و قومیت خانواده‌ها ربط دارد، شاید در کوتاه مدت به نتیجه نرسد. در موارد اتفاق افتاده هم باید از مدیران خواست که در همان ابتدای سال تحصیلی به اولیا تاکید شدید کنند که در صورت رخ‌دادن امر ازدواج برای دخترن کم سن و سالشان، به مخفی کاری روی نیاورند و سریعاً مراتب را به مدرسه گزارش دهند. مدرسه نیز با توجه به وجود مدارس شبانه دختران بزرگسال، موارد مشخص شده را به این گونه مدارس ارجاع دهد.(گرچه حضور یک دختر بچه ۱۲ ساله نومتاهل در کنار یک زن متاهل ۳۰ ساله نیز خالی از آسیب و خطر نیست. با این حال مخاطرات آن کمتر از حضور این نومتاهلان در مدارس عادی روزانه است).

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *