آن‌هایی که کودکی‌شان را از دست دادند
عروسی عروسک ها
دو شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴
کانون زنان ایرانی – ترانه بنی یعقوب :حلیمه ۱۲ ساله است و در یکی از نقاط حاشیه ای شهر زندگی می‌کند. همسرش محمد ۳۰ ساله است. او بلافاصله بعد از ازدواج باردار شده است و حال جسمانی مناسبی ندارد. وقتی از او می‌خواهم شماره تلفن شوهرش را به من بدهد تا با او هم صحبت کنم قسمم می‌دهد که به او نگویم که با من حرف زده می‌گوید: «شوهرم بداخلاق است و دعوایم می‌کند. دوست ندارد با غریبه‌ها حرف بزنم.» او درسن ۱۲ سالگی مادر خواهد شد.
عکس-کودک-بیوه
حلیمه یکی از صدها کودکی است که زیر سن قانونی ازدواج کرده است، با مردی که سال‌ها از او بزرگ‌تر است. سن ازدواج برای دختران در قانون مدنی ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال تعریف شده است؛ اما همین سن قانونی هم برخی اوقات به ویژه برای دختران رعایت نمی‌شود و با گرفتن گواهی رشد از دادگاه‌ها با عنوان «شرط مصلحت» که معمولاً در آن بیشتر به شرایط جسمانی متقاضی توجه می‌شود، ازدواج زیر سن قانونی انجام می‌شود. هر چند درباره همین سن قانونی هم کارشناسان بحث‌های متفاوتی را مطرح می‌کنند و آن راچندان مناسب نمی‌دانند و با توجه به پیوستن ایران به کنوانسیون جهانی حقوق کودکان از ۱۸ سالگی به عنوان سن مناسب ازدواج سخن می گویند.

همه آرزوهای یک دختر ۱۲ ساله
با حلیمه در خانه‌یکی از نزدیکانش حرف می‌زنم، جایی که از خانه یا اتاق کوچکی که در خانه خواهرشوهر نصیبش شده، فاصله زیادی دارد؛ بنابراین راحت حرف‌هایش را می‌زند، هرچند خجالتی و کمرو است و با جملات کوتاه جواب سؤال‌هایم را می‌دهد. گوشه‌ای از اتاق کزکرده، لاغر و کوچک است. مثل یک دختر دوازده‌ساله. به خاطر بارداری حال مناسبی ندارد، رنگش پریده و مدام حالت تهوع دارد. وقتی حرف می‌زند، بیشتر به دست‌هایش خیره می‌شود تا به‌صورت من.
حلیمه چه مدت است ازدواج‌کرده‌ای؟
حدود ۴۰ روز است ازدواج‌کرده‌ام
ازدواجت را ثبت کرده‌ای؟
در خانه جلسه گرفتیم. یک برگه صیغه نامه دارم. هنوز تو شناسنامه ثبت نکرده‌ام به خاطر سنم.
خانه جداگانه داری؟
نه با خواهرشوهرم زندگی می‌کنم. خواهرشوهرم یک اتاق کوچک به ما داده تا وقتی‌که خانه پیدا بشود. پول پیش هم نداریم.
تحصیلاتت چقدر است؟
تا پنجم ابتدایی خوانده‌ام.
علاقه به تحصیل نداشتی یا چی؟
بعضی‌ها می‌گویند تا دانشگاه رفتیم ما همیشه تا پنجم می‌خوانیم. خانواده ما تا پنجم بیشترنمی گذارند به مدرسه برویم. مگر اینکه شوهر کنیم بعد شوهرهایمان بگذارند.
حالا شوهرت اجازه می‌دهد؟
نه دوست نداره.
تو خودت علاقه به درس خواندن داری؟
خودم خیلی دوست دارم پدرم اجازه نداد.
شوهرت تحصیلاتش چقدر است؟
او بی‌سواد است، اصلاً مدرسه نرفته.
شغل همسرت چیست؟
بیکار است.
– شوهرت دنبال چه‌کاری است؟
کارگری. فعلاً که کاری ندارد. دنبال کار می‌گردد اما کاری به او نمی‌دهند.
پس چگونه زندگی‌تان را اداره می‌کنید؟
شوهر خواهرشوهرم خرجمان را می‌دهد.
شغل او چیست؟
در بیمارستان منشی است. من خودم مریضم او من را بیمارستان می‌برد.
چه مریضی؟
حامله‌ام من را دکتر می‌برد.
مهم‌ترین مشکلتان چیست؟
بی‌پولی وگرنه مشکل دیگری نداریم
چقدر زود بچه‌دار شدی؟
بله ۲۰ روز است فهمیده‌ام. خودم هم نمی دونستم
وقتی ازدواجت را ثبت نکرده‌ای برایت مشکلی پیش نمی‌آید؟
نه نمی‌آید. چند ماه دیگر یعنی بعد از عید می‌خواهم محضری کنم.
از شنیدن خبر بارداری‌ات خوشحال شدی؟
نه خیلی ناراحت شدم. در بیمارستان به من می‌گفتند، چرا ناراحت شدی بچه که مال شوهرته. گفتم آخه خیلی کوچکیم ناراحتم.
شوهرت چه احساسی داشت؟
او هم ناراحت شد گفت من بیکارم. البته الان خوشحال است.
دوست داشتی بچه‌دار بشوی؟
اصلاً هیچی نمی‌دونستم.
مشکل جسمی خاصی داری؟
اره خیلی حالم خراب است. دائم تهوع دارم.
خانواده همسرت چی وقتی فهمیده‌اند حامله ای چه گفتند؟
اول خیلی ناراحت شدند. بالاخره خرج یه نفر دیگه رو هم باید بدهند. ولی الان خیلی خوشحال‌اند.
بعد از بچه‌دار شدن هم باید خانواده شوهرت خرجتان را بدهند؟
باید سرکار برود تا آخر عمر که نمی‌توانند به ما خرجی بدهند یعنی خودم هم تحمل نمی‌کنم یعنی زورم می‌آید که دیگران خرجمان را بدهند.
خواهرهایت چندساله‌اند؟
یک خواهر دارم ۲۰ ساله است. یکی ۲۵ ساله.
خانواده‌ات بد نمی‌دانند خواهر کوچک‌تر ازدواج کند؟
نه ما بد نمی‌دانیم خواهرم نامزد دارد. ولی نامزدش را نمی‌خواهد وگرنه اون رو هم ۱۵ سالگی عروسی می‌دادیم. خواهر بزرگم را ۱۵ سالگی عروسی دادند. او چون شوهرش را نمی‌خواهد و او هم طلاقش نمی‌دهد مانده است وگرنه او هم ۱۵ سالگی عروسی می‌کرد می‌رفت.
خیلی از قوانین را برای بالای ۱۸ ساله‌ها گذاشتند مثل رأی دادن، گواهینامه رانندگی به نظرت این درسته؟
این خیلی خوب است، خیلی خوب تراست. بالای ۱۸ سال بهتر است. ازدواج هم بهتر است. ولی ما رسم داریم. دخترخاله‌ام را دیدم، خواهرم را دیدم من هم راضی شدم کوچکی ازدواج کنم.
بعد از به دنیا آمدن فرزندت باز قصد بچه‌دار شدن داری؟
نه دیگه این بار می‌فهمم
حلیمه به دست‌های کوچکش زل می‌زند، به خطوط دست‌های کوچکش. نمی‌دانم به چه فکر می‌کند. از صورتش نمی‌توان چیزی فهمید، اما زیاد از کودکی که درراه دارد و سرنوشتش حرف می‌زند با یک‌جور نگرانی خاص که در دیگر جملاتش نمی‌توان دید. لابد از همین‌الان به فکر جایی برای نگهداری کودکش است کودکی که برایش دختر یا پسر بودنش فرقی ندارد و فقط آرزو می‌کند آدم بار بیایید خوشبخت شود و مدرسه‌اش را تمام کند.
ازدواج کودکان یک آسیب اجتماعی است
فرشید یزدانی، مشاور و دبیر شورای عالی برنامه‌ریزی راهبردی سازمان تأمین اجتماعی که سال‌هاست درباره ازدواج زودهنگام کودکان تحقیق می‌کند دراین‌باره می‌گوید: «ازدواج کودکان یک مسئله و آسیب جدی اجتماعی است. این آسیب به فرایند رشد و توسعه جامعه لطمه می‌زند. ازدواج یک قرارداد است و در این قرارداد دو طرف باید به شرایط آن آگاه باشند اما کودکان اصلاً به این مسئله آگاهی ندارند.»
به گفته یزدانی نگاهی به آمارهای رسمی سال ۸۵ تا شش ماه اول سال ۹۴ نشان می‌دهد: «۹۴۰ هزار کودک ازدواج‌کرده در آمارهای رسمی ثبت‌شده‌اند که ۸۹۰ هزار نفر آنان دختر بودند. در سال ۹۳ نیز ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۴ ساله ۴۰ هزار و ۴۰۴ نفر بوده است که نسبت به سال قبلش رشد داشته است.»
همچنین به گفته این فعال حقوق کودکان در سال‌های ۹۰-۸۶ نیز سالی ۳۵۰ کودک زیر ۱۰ سال بر اساس «تشخیص مصلحت» یعنی اجازه دادگاه‌ها، ازدواج‌کرده‌اند که در بخشی از این ازدواج‌ها مردان ۷۰ ساله نیز وجود دارند که با دختر زیر ۱۰ سال ازدواج‌کرده‌اند. این روند برای دختران افزایشی بوده است به‌طوری‌که ازدواج ۲۰ هزار دختر کودک در شش ماه اول امسال ثبت‌شده است و می‌توان پیش‌بینی کرد تا آخر سال به ۴۰ هزار نفر برسد.
او تأکید می‌کند: «ازدواج کودکان نه‌تنها توانمندسازی کودکان و جامعه‌پذیری، کودکان را دچار اختلال می‌کند که جامعه‌ای که کودکی‌اش را پاس ندارد دچار نقصان و عقب‌ماندگی خواهد شد؛ یعنی مسئله ازدواج کودکان هم ازنظر فردی و هم اجتماعی آسیب‌رسان است.
او ترویج منش‌های خشونت ورزانه در اجتماع را از دیگر آثار این نوع ازدواج‌ها می‌داند. چون یک مرد بزرگ‌تر باید با تحکم با یک کودک رفتار و ارتباط زناشویی داشته باشد که این مسئله به آسیب‌های اجتماعی مختلف مثل طلاق دامن می‌زند. اساس رابطه زوجین در این رابطه غلط است.
او در ادامه به آسیب‌های دیگر ازدواج زودهنگام هم می‌پردازد: «خانواده یک واحد اقتصادی و اجتماعی است و کودک- همسران معمولاً کودک- والد هم هستند و این هم اثر منفی دیگری این نوع ازدواج‌هاست. چون آن‌ها در تولید ملی نقش ندارند؛ بنابراین از توانمندی بازمی‌مانند و این توزیع نابرابر مدام ادامه می‌یابد و چرخه فقر و توزیع نابرابر به کودکان هم منتقل می‌شود. از جنبه اجتماعی هم کودک والد یک انسان رشدنیافته است و نقصان کارکرد دارد و در تربیت یک انسان دیگر ناتوان است.»
قانون و ازدواج زودهنگام
«ازدواج کودکان در سن پائین پیامدهایی مانند فرار از خانه، تن‌فروشی و مصرف مواد مخدر را در پی دارد، چراکه رشد کودک مراحلی دارد و کودک باید همه این‌ها را پشت سر بگذارد تا مسئولیت‌پذیر شود و در قرن ۲۱ یک دختر و پسر زیر ۱۸ سال و پایین‌تر از آن رشد عاطفی، فیزیکی و اجتماعی کافی را ندارد و پذیرش این مسئولیت‌ها برایش سهمگین است.» این‌ها گفته‌های لیلا ارشد مدیرعامل خانه خورشید وعضوانجمن حقوق کودکان است. او در پاسخ به این سؤال که ازدواج زودهنگام چه تبعاتی برای کودکان و به‌ویژه دختران که در آمارهای رسمی بیشترین قربانی این نوع ازدواج هستند می‌گوید: «متخصصان و پزشکان یعنی کسانی که سال‌ها در این حوزه کارکرده‌اند، معتقدند دختربچه‌ها در این سن و سال نه ازنظر فیزیکی و نه روانی تحمل رابطه و احتمالاً بارداری را ندارند. آمار خیلی از زنان تن‌فروش در دنیا و همین‌طور گروه هدف خودم طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد که تعداد زیادی از افرادی که سو مصرف مواد مخدر و تن‌فروشی را تجربه کرده‌اند، در سنین کودکی به دلایل مختلف فروخته‌شده و در اختیار مردان قرارگرفته‌اند؛ اما واقعیت این است این دختربچه‌ها نمی‌توانند انتظاراتی را که در این رابطه از آن‌ها خواسته می‌شود برآورده کنند یا برآورده کردنش برایشان خوشایند نیست؛ بنابراین اتفاقاتی مانند فرار از خانه، تن‌فروشی، مصرف مواد مخدر روی می‌دهد.»
به گفته ارشد که مدیریت مرکز گذری کاهش آسیب در محله شوش را بر عهده دارد رشد همه‌جانبه در این نوع ازدواج‌ها اتفاق نمی‌افتد و آن آدمی که می‌تواند یک همسر مقتدر سالم و مؤثر باشد نمی‌تواند این نقش‌ها را بپذیرد؛ یعنی به‌عنوان یک شهروند، مادر و همسر نمی‌تواند فرایند رشدش را کامل طی کند.
ارشد اصلاح قانون را در جلوگیری از افزایش این ازدواج‌ها بسیار مؤثر ارزیابی می‌کند: «وجود قانون حمایتی مناسب می‌تواند به افراد کمک کند. قانون فعلی این موضوع را تسهیل می‌کند، افراد می‌گویند کار ما قانونی است. چطور است که یک دختر ۱۵ ساله نمی‌تواند به نماینده منطقه و شهرش رأی بدهد؛ اما می‌تواند مسئولیت بزرگ مادری و همسری را بپذیرد، ما این فرد را ازنظر عقلی و اجتماعی موجه و کامل نمی‌بینیم اما به آن‌ها وظیفه تربیت فرزندانش را می‌دهیم فرزندانی که قرار است در آینده این کشور را اداره کنند.»
به حلیمه و حلیمه‌ها فکر می‌کنم که سال‌های کودکی‌شان برای همیشه ازدست‌رفته است. حلیمه هرگز نتوانست روزی که دیپلم می‌گیرد یا دانشگاه را تمام می‌کند ببیند؛ اما آیا کودک او این روزها را خواهد دید؟ آن‌طور که حلیمه آرزویش را دارد؟
منبع

 


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *