ردپای ناقص سازی جنسی زنان در میناب

رایحه مظفریان

5

میناب یکی از شهرستان‌های شرقی استان هرمزگان واقع در جنوب ایران است. مذهب اصلی مردمان این شهرستان شیعه است در حالی که به دلیل همجواری با شهرستان سیریک تعدادی از اهالی نیز پیرو مذهب سنی هستند.

هما احدی و همکاران، پژوهشی با عنوان “شیوع و میزان آگاهی و نگرش زنان سنین باروری شهر میناب در مورد ختنه زنان” (1381) در حوزه‌ی علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی انجام داده‌اند. در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، 400 زن 15 تا 49 ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر میناب به روش نمونه‌گیری غیر احتمالی و مبتنی بر هدف گزینش شدند. اطلاعات لازم با استفاده از پرسش‌نامه‌ی پژوهشگر ساخته، سنجش میزان آگاهی و نگرش از طریق مصاحبه‌ی نیمه سازمان یافته و هم‌چنین به کمک فهرست مشاهده جمع آوری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تی، مجذور کای و واریانس یک طرفه تحلیل شد.

یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که شیوع “ختنه” 70 درصد بود که در بین زنان ختنه شده، ختنه‌ی درجه یک4/ 87 درصد و ختنه‌ی درجه‌ دو 6 / 12 درصد بود. میانگین نمره‌ی آگاهی در گروه ختنه شده در مورد بهداشت باروری 6/1 ± 1/2 و گروه ختنه نشده 7/1± 05/3 از 13 نمره و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (001/0> p ).  میانگین نمره‌ی نگرش گروه ختنه شده 9/10± 5/36 و گروه ختنه نشده 0/9± 7/47 و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (001/0> p ). ب ین آگاهی و درجه‌ی ختنه و بین نگرش و درجه‌ی ختنه ارتباط مثبت معنی دار آماری وجود داشت(001/0> p ).


3

Xنتیجه‌ی این پژوهش: ضعیف بودن آگاهی و نگرش افراد مورد مطالعه، لزوم آموزش مردم منطقه و اهمیت مراکز بهداشتی-درمانی در افزایش سطح آگاهی و تغییر نگرش‌های مردم را نشان می‌دهد.

پیرو این پژوهش نگارنده سفری به چند روستای این منطقه داشت تا وضعیت رواج ناقص سازی جنسی زنان را در میان اهل تشیع بعد از گذشت 13 سال بررسی کند. مهم‌ترین عامل در ترویج این سنت، حضور زنانی به نام دایه محلی و خواست مادرانی است که هم‌چنان تمایل دارند دختران خود را ختنه کنند. در این میان عوامل بازدارنده‌ی زیادی وجود دارد که می­تواند به توقف این عمل در مناطق کمک کند: عواملی مانند آگاهی بخشی عمومی از طریق رسانه‌ها، پزشکان، معلمان و مهم‌تر از همه پیشوایان مذهبی.

اگرچه ناقص سازی جنسی زنان به درجات مختلف هم‌چنان در شهرستان‌های استان هرمزگان انجام می‌شود ولی برخی از دایه‌های محلی دیگر به انجام این عمل مشغول نیستند. در مصاحبه با برخی از دایه‌ها، آن‌ها اظهار می­کردند که حدود سی سال پیش به انجام این عمل اشتیاق داشتند ولی با حضور پزشکان و ملاهای شیعی، دیگر این عمل رایج نیست اگر چه هم‌چنان از مهارت‌های خود برای مراقبت‌های پیش از زایمان مادران باردار استفاده می‌کنند.

بیش‌تر دایه‌ها شیوه‌ی انجام عمل را با دست نشان می‌دهند و نوک انگشت اشاره را میزان برش کلیتوریس کودک تخمین می‌زنند. شیوع ختنه‌ی دختران در میان اهل تسنن بیش از تشیع است. در روستاهای سنی نشین دختران بیش‌تری هم‌چنان با نام سنت ختنه می­شوند. بیش‌ترین آمار ختنه‌ی دختران در استان هرمزگان مربوط به جزیره‌ی قشم است. در اکثر روستاهای این جزیره حداقل یک دایه وجود دارد که با داشتن تجربه‌ی کافی دختران روستا را در سنین مختلف ختنه می‌کند.

2

در خلال جستجوها متوجه شدم که همسر راننده که شیعه هم بودند تاکنون دوبار دختر کوچک چهار ساله‌اش را نزد دایه برده است تا او را ختنه کنند و هر دو بار دایه از انجام عمل سر باز زده است چرا که معتقد بوده که اندازه‌ی کلیتوریس دختر کوچک است و هنوز برای انجام عمل آمادگی ندارد.

با همسر راننده و دختر کوچکشان پیش دایه محلی رفتیم. این دایه محلی سنی است و هم‌چنان دختران را ختنه می‌کند. دایه معتقد است اگر چه در قرآن اسمی از ختنه برده نشده است ولی به همان دلیل که پسرها ختنه می‌شوند دختران را نیز باید ختنه کرد. ابزار کار این دایه نیز تیغ می‌باشد. او توضیح می‌دهد که تکه پوست مانند و ابتدایی کلیتوریس را می‌کشد و بخش کوچکی از آن را با تیغی که از قبل خریده است می­برد و به میزان بسیار کمی محل برش خونریزی دارد. سپس محل برش با پنبه‌ی آغوشته به الکل تمیز می‌شود. حدود سه یا چهار روز هم هنگام ادرار محل برش سوزش خواهد داشت. دایه علت ختنه شدن دخترها را این می­داند که آن‌ها بتوانند مسلمان واقعی شوند و قرآن بخوانند و غذا و آبی که از دست آن‌ها گرفته می‌شود، حلال باشد. او دخترهای خودش را نیز ختنه کرده است: “اول دختر خودم بعد دخترهای مردم، اول نوه‌های خودم بعد نوه‌های مردم را ختنه می‌کنم. در منطقه‌ی ما فرقی بین شیعه و سنی نیست و پیروان هر دو مذهب دختران خود را ختنه می‌کنند”. دستمزد این دایه حدود 5000 تومان برای هر بار ختنه کردن یک دختر است. اگر کسی هم توان پرداخت این مبلغ را نداشته باشد، از او پول نمی‌گیرد.

اکثر دایه ها از مادر یا مادربزرگ خودشان یاد گرفته اند چرا که در گذشته پزشک و طبیبی نبوده است. سن ختنه در دختران متفاوت است و این تفاوت به میزان بزرگی و کوچکی کلیتوریس بستگی دارد.

از همسر راننده می‌پرسم به چه دلیل تا این حد برای ختنه شدن دخترش پافشاری می‌کند؟ او توضیح می دهد که به دلیل این که این سنت از دیرباز رسم بوده است او دوست دارد تا دخترش هم مانند خودش ختنه شده باشد. هم‌چنین او معتقد است که این رسم از هوس‌بازی دختران جلوگیری می‌کند. او می‌گوید: “مانند سوزن زدن به فرد مریض، ختنه کردن دختران هم توکل می‌خواهد. باید دل فرد راضی باشد تا توان این را داشته باشد که با تیغ کار کند. تمام خواهرها و خواهرزاده‌های من هم ختنه شده‌اند.”

4

6 فوریه‌ی هر سال، روز جهانی پایان دادن به ناقص سازی جنسی زنان نام گرفته است. تاکنون 29 کشور در لیست کشورهایی قرار گرفته‌اند که این عمل در آن‌ها هم‌چنان رواج دارد. هنوز نام ایران و بیش از 10 کشور دیگر در لیست جهانی سازمان بهداشت جهانی و یونیسف قرار نگرفته است. در مناطقی از غرب و جنوب ایران نیز، هم‌چنان دخترانی قربانی نقص عضو جنسی می‌شوند. اما موادی در قانون مجازات اسلامی پیش بینی شده است که می‌توان از آن‌ها برای جرم انگاری مثله کردن دختران استفاده کرد:

ماده‌ی 704: از بین بردن قدرت انزال یا تولید مثل مرد یا بارداری زن و یا از بین بردن لذت مقاربت زن یا مرد، موجب ارش اشت.

ماده‌ی 707: از بین بردن کامل قدرت مقاربت، موجب دیه‌ی کامل است.

ماده‌ی 708: از بین بردن یا نقص دائم یا موقت حواس یا منافع دیگر مانند لامسه، خواب و عادت ماهانه و نیز به وجود آوردن امراضی مانند لرزش، تشنگی، گرسنگی، ترس و غش، موجب ارش است.

ماد‌ی 449: “ارش” دیه‌ی غیرمقدر است که میزان آن در شرع تعیین نشده است و دادگاه با لحاظ نوع و کیفیت جنایت و تاثیر آن بر سلامت مجنی‌علیه و میزان خسارت وارده با در نظر گرفتن دیه‌ی مقدر و با جلب نظر کارشناس میزان آن را تعیین می‌کند. مقررات دیه‌ی مقدر در مورد ارش جریان دارد، مگر این‌که در این قانون ترتیب دیگری مقرر شود.

در ماده‌ی 664 قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ نیز آمده است که: “قطع و از بین بردن هر یک از دو طرف اندام تناسلی زن، موجب نصف دیه‌ی کامل زن است و قطع و از بین بردن بخشی از آن، به همان نسبت دیه دارد.” در این حکم فرقی میان باکره و غیر باکره، خردسال و بزرگسال، سالم و معیوب از قبیل رتقاء و قرناء نیست.

6

رتقاء= بسته و قرناء= استخوانی در فرج است که مانع از نزدیکی است، و الأفلاء، افلاء، یک نوع بیماری است که بعد از زایمان برای زن پیدا می‌شود که محل قابل بهره‌گیری نیست، هر چند بعضی افلاء را با قرناء یکی گرفته‌اند، ولی این دو یکی نیستند.


1 دیدگاه

لیسا · ژانویه 25, 2016 در 7:49 ق.ظ

عالی بود!
کاش بلاخره روزی برسه که مسولین و مردم متوجه بشن که مبارزه با این افکار وخرافات که منجر به تجاوز میشه مانند سایر مشکلات از اهمیت بالایی برخورداره

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *